پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )
فیزیوتراپیست همایون محمدیپاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )
فیزیوتراپیست همایون محمدیدرباره من
رد پاهایم
بر نرمی ماسه های کویر
گواه آمدنم .
باورم کن
حتی اگر باران ببارد !..
اساساً در باور من هیچ چیز مهم تراز - نان شب مردم - نیست ، آن هم نه نان و پنیرکه لیاقت مردمان این سرزمین کمتر از خود بوقلمون نیست .
وقتی نان نباشد چه توفیری دارد نفسی که فرو می رود مُمد حیات باشد و یا مُخل آن ، وچون برمی آید مُفرح ذات گردد یا مُخرب آن . نان که نباشد حتی نفس مسیحایی هم نمی تواند مُفرح ذات گردد چه رسد به نفس سرد کارگر بیچاره ای که بجای سقف ، هر دم سایه شوم وسنگین فقر را بالای سرش می بیند ، که چنین نفسی همان بهترکه فرو رود و دگر باره برنیاید . طبیعت آدمی به گونه ای است که می تواند مغر پُر از افکار آشفته و پریشان را تحمل کند ، و یا سینه لبریز از غُصه های بی پایان را تاب بیاورد ، اما گرسنگی را هرگز . فقر که از دَر درآید ایمان از پنجره می رود، واین سخن من نیست که کلام نغز مولایمان علی (ع) است .
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشت‌ها
همهبایگانی
- شهریور 1395 2
- تیر 1395 6
- خرداد 1395 1
- فروردین 1395 3
- مهر 1394 2
- دی 1393 1
- مهر 1393 2
- شهریور 1393 1
- مرداد 1393 1
- تیر 1393 2
- خرداد 1393 4
- اردیبهشت 1393 3
- فروردین 1393 3
- اسفند 1392 9
- بهمن 1392 12
- دی 1392 28
- آبان 1392 1
جستجو
آمار : 27261 بازدید
Powered by Blogsky
آلودگی صوتی
چقدر حرف می زنی خانوم ، هیس .
مغز سرم رفت !...
( این جملات توسط دانشمندان برجسته دنیا از عکس بالا لب خوانی شده است. باور کنید من بی گناهم )
همایون محمدی
شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 10:14
سلام
ممنون از پی نوشتت ..ولی من همچنان روی حرف خودم هستم کجای این عکس به نوازشی عاشقانه میخوره چنان با خشونت زده اتفاقا همون ب. ن اولت درست درسته ..ای زن ای مظلوم.. ای هزاران حرف در گلو مانده ..ای سکوت پر از فریاد... ای که شوق بیانت را با تودهنی زدن فیزیکی و روحی کوبیدند... ای بغض فروخفته.. ای اتشفشان خاموش ...
اینها برای این گنچشک بانو و همه بانوانی که دلشون شکسته نوشتم.........
سلام.
میگم این همه مچ گیری و نگته سنجی برای یه بانوی ایرانی خوب نیست بانو
چه زمانه بدیه ، آدم نمیتونه یه دروغ هم بگه ....
شاد باشید.
درود
من اومدم
یه سوال از کجا می دونین که خانومه ؟ شاید آقا بود
شاد باشید
سلام
خوش آمدین بانو
شما از کجا میدونین آقاست ؟
اما تو خانوم بودن این کنجشک خانمه شک نکن مریم عزیز...
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
"فریدون مشیری"
همایون جان سلام
سال نو مبارک
روزهایت بهاری و لبریز از عشق و دوستی
سلام علی خوب ونازنین.
ممنون از بهاریه زیبایت .
سال نو بر شما و خانواده محترم هم مبارک و میمون باد.
شاد باشید.
خانم ! نمی دانی که با اندوه جانکاهت مرا
از زندگی که هیچ ، از مُردن هم عاجز کرده ای !؟
درود.
بله خانم!...
خدا نکنه . انشا الله صد سال با عزت زنده باشی .
اما چرا فکر میکنی نوشته های من از سر اندوه است آنهم از نوع جانکاهش؟
کمی عجولانه قضاوت کرده ای نازنین .
من از این پست به ظاهر ساده ومعمولی ، قصد به چالش کشیدن معضلی را دارم که در پایان کامنتهای دوستان ان را اضافه میکنم.
حالا چرا ئرمس؟ معناش چیه ؟
شاد باشید وتندرست.
شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
وان سیمبرم آمد وان کان زرم آمد
مستی سرم آمد نور نظرم آمد
چیز دگر ار خواهی چیز دگرم آمد
آن راه زنم آمد توبه شکنم آمد
وان یوسف سیمین بر ناگه به برم آمد
امروز به از دینه ای مونس دیرینه
دی مست بدان بودم کز وی خبرم آمد
آن کس که همی‌جستم دی من به چراغ او را
امروز چو تنگ گل بر ره گذرم آمد
دو دست کمر کرد او بگرفت مرا در بر
زان تاج نکورویان نادر کمرم آمد
آن باغ و بهارش بین وان خمر و خمارش بین
وان هضم و گوارش بین چون گلشکرم آمد
از مرگ چرا ترسم کو آب حیات آمد
وز طعنه چرا ترسم چون او سپرم آمد
امروز سلیمانم کانگشتریم دادی
وان تاج ملوکانه بر فرق سرم آمد
از حد چو بشد دردم در عشق سفر کردم
یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد
وقتست که می نوشم تا برق زند هوشم
وقتست که برپرم چون بال و پرم آمد
وقتست که درتابم چون صبح در این عالم
وقتست که برغرم چون شیر نرم آمد
بیتی دو بماند اما بردند مرا جانا
جایی که جهان آن جا بس مختصرم آمد
درود استاد عزیز
ممنون از لطف ومحبت شما .
وسپاس بخاطر شعر زیبا و دلنشینتون.
ایام به کام وشاد باشید.
ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست
ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ . . .
برای سالم زیستن ، می بایست تاوان داد
و سادگی بهترین شکل سلامت روحی است .
مثل کف دست بودن و یکرنگ ویک دل ماندن خصلت پهلوانان است،
راستی پیروزی غرورآفرین تیم کشتی مان را در مسابقات جهانی آمریکا بهت تبریک میگم ماهان عزیز.
اتفاقا پست جالبیه و دوسش دارم ..نوعی طنز درش نهفته ...راستی یه سوال شما ازکجا میدونید اون که هی حرف میزنه خانمه؟ جایی نوشته ؟ شایدم از اقایان مکرم باشد
از اونجایی که شما بعد از سه کامنت تازه شک کردید که اون خانومه یا آقا ؟
تازه من که گفتم این نتیجه لب خوانی دانشمندانه ، نه من...
کلا وقتی بعضی ها حرف می زنند من در دلم با خودم حرف می زنم که کمتر بشنوم.
به روزم.
درود
خیلی ممنون از راهنمایی تون دوست خوب من
تز جالبی است
حتما خدمت میرسم ممنون که اطلاع دادین .
شاد باشید و همیشه در آرامش
ببخشید سلام رو یادم رفت ..
1- من یه کامنت دیگه هم گذاشتم
2-خیر منظورم شما نبودید
3-شما قبل و بعد این شعر استاد رهی رو خوندید؟
علیک سلام مجدد بانو
ببخشید کامنت قبلیتون اشتباهی حذف شد . بازیافتش نمودم.
قبل و بعد این شعر رو که بخونم جنگ جهانی سوم در می گیره ؟
شما که راضی به چنین جنگی نیستید ؟ هستید ؟
بنظرت همون دانشمندان که احتمالا روانشناسان بزرگی هم بودند نفرمودند هر جایی خانمی افاضه میفرمایید مردان باید سکوت کنند و گوش فرا دهند باشد تا رستگار شوند؟
از بس این تودهنی زده شده به خانمهادر طول تاریخ اینقد میل سیری ناپذیر به حرف زدن دارند...البته از دیگاه شما...وگرنه طبق آخرین دستاوردهای دانشمندان علوم رفتاری و ژنتیک و انسان شناسی و فیریولوژی(با فیزیو تراپی) قاطی نشود و روانشنانسی حرف زدن آقایان خیلی خیلی بیشتر از خانمهاس
سلام بانو
مخاطب این جملات گلایه آمیزتون که من نیستم انشاالله ؟
گفته بودم ، من بی گناهم
این نتیجه تحقیقات دانشمندان بزرگ دنیاست
اما
اگر زن نو گل باغ جهان است
چرا چون خار سرتا پا زبان است ؟
( رهی معیری )
...و بدین سان خداوند مرد را آفرید و مرد ..توجیه را
درود
چرا فکر می کنید ما دانشمند زن نداریم