پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی
پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی

گرانی شایعه ای بیش نیست !...

چندی پیش توفیقی حاصل شده بود تا دعوت یکی از بستگان را  به صرف شام لبیک گفته، به اتفاق اهل وعیال در ضیافتی پر و پیمانه دل بسپاریم به تناول اطمعه های لذیذ و متنوعی که فراوانیشان در یک نگاه این باور را درذهن همیشه کنجکاو من متبادرساخت که :

گرانی شایعه ای بیش نیست .

مگرمیشود با این همه گرانی وتورم، چنین سفرۀ پررنگ ولعابی را تدارک دید؟ خصوصا برای صاحب خانۀ مهمانی آن شب ما که در زمرۀ آن دسته از کارمندان شریفی هستند که گوش شیطان کر، هنوز ماه به پایان نرسیده .....

بی شک تجمیع چنین ضیافت پرهزینه ای با پدیده ی گرانی خود مصداق روشنی از نقض قانون جمع ضدین محال است میباشد که از قدیم الایام گفته اند: دو پادشه در یک ملک نگنجند .

فلذا حتما یه جای کار می لنگه که آن شب برخلاف انتظار همیشه، قانون فوق الذکر شکسته شد و چشمان حیرت زدۀ ما و بلکه همۀ مدعوین به دیدن یکجای این دو پدیدۀ متضاد ( گرانی و اسراف ) منورگردید.

به این میگن هنر ایرانی، نظر شما چیه ؟

با این اوصاف یا گرانی شایعه و دروغ  بزرگیه که این روزها  دشمنان  قسم خوردۀ ما ! ... آن را به  بدنۀ جامعه و افکار عمومی تزریق کرده اند، و یا اینکه ما فرهنگ درست مصرف کردن و شاید هم ساده زیستی را فراموش کرده ایم و بلکه  اساسا آن را به نیکی نیاموخته ایم که اینگونه در مهمانی هایمان  بی هیچ صلاح و صرفه ای ریخت و پاش کرده، دچار زیاده روی میشویم ؟

باز هم گلی به جمال مراجع ما که هرازچند گاهی سخنی به صواب در باب گرانی و اوضاع سخت معیشتی مردم  فرموده اند و مسئولین ذیربط را اندرز و هشداری جدی که به فکر چاره ای باشند.

پیشنهاد میدهم مسئولین ذیربط!... نیز که متاسفانه کمتر پیش آمده در این خصوص پاسخگو باشند و به ندرت رد پایی از اظهارات حکیمانه شان درخصوص ارائه راهکارهای کنترل ومهار گرانی در مطبوعات و رسانه ها دیده میشود ، عنایت فرموده از باب جبران لطف مراجع هم که شده ، سکوت خود را شکسته و لااقل در زمینۀ امورات اخروی وشبهات دینی مردم اظهار فضلی بفرمایندتا بدین گونه دینی برگردنشان باقی نماند وما نیز باورمان گردد که هنوز هم دراین ملک  جواب خوبی، تنها خوبی است و بس ؟ ! ...

براستی مگر نه اینکه بهترین گوشها، آنهایی هستند که فریاد سکوت را بشنوند، پس چراکسی وضعیت سخت معیشتی مردم را نمی بیندو فریاد سکوت آنان را نمیشنود؟ اما خودمانیم خوردن همزمان خورشت خلال بادام، فسنجان و مرغ کنتاکی  به همراه کلی مخلفات جور واجور از جمله  ماست موسیر، زیتون پرورده، انواع ترشیجات، ژله،کرم کارامل،  نوشابه، دوغ و دلستر هم برای خودش عالمی داره، ها ! ...

اصرارنفرمایید که از ذکرنام دسر بعد ازشام و میوه های چهارفصل پذیرایی شده ، معذورم

میترسم دهان مبارکتون .....   

نظرات 15 + ارسال نظر
سوشیانت012 چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 17:39 http://smja21.blogfa.com/

درود دوست گرامی با پستی به عنوان منجی و نجات دهنده ی پنهان به روزم
خوشحال میشم تشریف بیارید

سلام.
ممنون از دعوت دوستانه شما.
با افتخار میهمانتان خواهد شد.
شاد باشید.

شکوه چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 16:42 http://www.shdl.ir

سلام
در مقابل پدیده ی گرانی پدیده ی دیگری داریم به نام چشم و چشمی و ریا و.... که در قرآن هم در سوره ی تکاثر امده که مردم نسبت به فزونی طلبی میکنند و تازه به این کار افتخار میکنند ....

سلام بانو.
ممنون که بازم به ما سر زدید.
حق باشماست. هم پدیده گرانی و هم چشم وهم چشمی های رایج امروزی آفتی است برای جامعه ما اگر میخواهد پویا وبالنده باشد.
شاد باشید

مردتنها(سعید) چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 15:47 http://shkahora1.blogfa.com

جای من خالی بود

درود.
جای شما همیشه سبز دوست عزیز.
ممنون از حضورتون.

دریا چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 13:35

سلام!
نوش جانتان جناب محمدی
خوش به حالتون.
یعنی شما از این پذیرایی عظیم و خوشمزه و خیره کننده ناراحتید؟؟
کاش یکی ما رو به اینجور مهمونی ها دعوت کنه!!!!
جدا از شوخی ،این مشکل بیشتر خانواده های ایرانیه که با وجود کم و کاستی ها فقط به فکر سرخ نگه داشتن صورت با سیلی اند!!!گرانی دروغ نیست ریا کاری و خودنمایی است که غوغا میکنه .

درود.
ممنون از لطف شما
اگر قابل بدانید و افتخار دهید حاضرم علیرغم همه باورهایم شما را به اتفاق خانواده گرامی به چنین ضیافتی دعوت کنم. مطمئن باشید از خوردن دست پخت همسرم پشیمان نخواهید شد.
دوست عزیز من .
گرانی نه تنها شایعه نیست بلکه هیولای مخوف و مرد افکن کنونی جامعه ماست که مردمانش را می بلعد بی آنکه مسئولینش چاره ای بیندیشند.

میتینگ انلاین چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 12:22

سلام
به روی چشم
دیگر به پست رسانه 2 زمان کافی برای خوانده شدن دادم. باز می کنم.

سلام.
چشمتان بی بلا بزرگوار.
پذیرفتن پیشنهاد بنده نشانه تواضع وفروتنی شماست.
ممنون از این همه لطف ومحبت تان.
دوستی با شما مایه افتخار است.
موفق باشید.

فرزانه چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 10:04 http://neghabetarikh.blogfa

سلام
خدای من عجب خانم خونه ای.... ولی خداییش خیلی زحمت کشیدند طفلک و به نطر من همسر ایشون گذشته از مقصر بودن برای این همه اسراف باید مقصر هم شناخته بشن برای ظلم د رحق خانم خونه مگه طرف برده است... پس اینهمه تهیه غذا واسه چی درست شده...
اقا همایون ابدا حق نداری اعترض کنی از قبل گفته باشم فقط کامنتمو تایید کن ... چون مطمنعم حق با منه

درود بانو
چشم . من تسلیمم. البته با تقدیم این عکس

فرزین طلوعی چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 10:02 http://sarhadshirvan.blogfa.com/

درود استاد
امروز در جامعه ما اسراف، تجمل، ریخت و پاش اضافه فخر فروشی است و البته پنهان کردن سطح واقعی زندگی.
ما ایرانی ها همیشه "هر چیز خوب"را برای "مهمان " می خواهیم. بیشتر وسایل لوکس و زیبا ی خانه های ما فقط هنگام حضور مهمان استفاده می شود.
استاد این سفره نشانه عزیز بودن شما برای میزبان است.
هر گام که به سوی تجمل و فخر فروشی برداریم ده گام و بیشتر از صله رحم و زندگی و باهم بودن دور می شویم.
خ.ب شاید هم میزبان شریفتون "سبد کالا"ی خودشون رو گرفتن
شوربختانه خانواده های ایرانی پذیرایی ساده و خودمانی را برابر با بی احترامی به مهمان،و پایین آوردن سطح زندگی خود می دانند.و به این زودی ها هم اصلاح نمی شود.
صحبت های دکتر سریع القلم خوبه وباید ترویج بشه.
دولتها به حکم دولت بودنشان فکر اصلی شان حفظ حکومت است و این طبیعی است. ما باید در این دوران که همه عوامل دست به دست هم داده اند تا ایرانی را روز به روز از هم دور تر کنند. با ترویج فرهنگ ساده زیستی، آداب و رسوم نیک مان را حفظ کنیم.
اگر فرزندانمان را به سوی "فرهنگی بودن"سوق دادیم. ایرانی می مانیم در کدام مهمانی، قصه و یا شاهنامه خوانده می شود. بحث پدران"سیاست"است و کودکان با کامپیوتر تازه ترین بازیها را انجام دهند . و یا فیلم جدید ببینند و کد بانو ها بعد از غذا در خصوص ظرف و ظروف تازه و لباس ها و مد روز صحبت کنند.آیا در مهمانی های امروز به جز حرف روز مره صحبت دیگری می شود؟
اگر ظرفی به اندازه باشد و غذا اضافه نیاید. تکدر خاطر کدبانو فراهم می شود :که آبرویم رفت.
آیا واقعا آبرو می رود وقتی اسراف نباشد.
بهتره از خودمون شروع کنیم
کس نخارد پشت من
جز ناخن انگشت من
راستی کامنت بنده رو بردارید چون مطلب زیبایتون رو خراب کرده بنده هنوز شاگردشما هم به حساب نمیام
وقتی صدا و سیما برای تبلیغ کالا، زندگی اشرافی را تبلیغ می کند و هیچ نظارتی بر این تبلیغ نیست.چگونه ساده زیستی را ترویج کنیم.
مطلب بجا و مثل همیشه تلنگری است بر اذهان خفته.

درود بر استاد خوش سخن وهنرمند دوران.
من به معنای واقعی کلمه کم آورده ام ودر عین لذت بردن از خواندن کامنتهای زیبای شما، دیگر توانی برای پاسخ گفتن ندارم.
سپاس وتشکر از این همه نگاه قشنگتون به معظلات اجتماعی روز جمعه ما.
در خصوص کامنت قبلیتون هم شکسته نفسی میفرمایید وما را شرمنده بزرگواری ومنش والایتان.
باور کنید گذاشتن کامنت شما عزیز ارجمند در پستم ، باور حقیقی من بوده به گفته های جامعتون، پس با عرض پوزش از حقیر نخواهید که آن را بردارم. که گذاشتن آن به نوعی وظیفه من بوده است.
شادیهایتان افزون باد.

بانوی شرقی چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 08:16 http://shohreshiva3.blogfa.com

سلام ودو صد درود
گرانی وتورم که شایعه که نیست چون نرخ ان کاملا مشهوده وبالای چهل درصده...!
اما فرهنگ ما وتجمل گرایی ما مخصوصا در شهر من اصفهان بلای جانسوزی شده
برای چشم وهم چشمی حتی شده کت وشلوار تن را بفروشند محاله بگذارند کم بیارند .. واین کم نیاوردنها باعث شده مجالس ما ومصارف ما حتی شده به قیمت قرض ووام وهزار بدبختی دیگه روز به روز پر هزینه تر وتشریفاتی تر بشه
از غذا وسفره های رنگی که در هر سفره عروسی وقبل عروسی وبعد عروسی وعزاها وغیره وغیره هفت هشت نوع غذا این هم از گران ترینشان مثل کباب بره درسته تا ماهی های بزرگ درسته میگوها وانواع کباب ها وخورشت وماسن ومخلفات همه با هم نه تک تک
بر سر میز شامها هست این هم باید جوری باشد که وقتی مهمانها سیر شدند ودست از خوردن کشیدن سر سفره ها هنوز پر باشه وچند بار میز شامها شارژ شده باشد
وگرنه کلاس اون مجلس پایین می اید
حالا صاحب مجلس احتمالا از فردای ان روز ماهها وشایدم سالها زیر وامها وصورت سیلی خورده به ظاهر قرمز نگه داشته شده له خواهد شد وکسی نمی گوید فلانی خرت به چند

درود بانوی گرامی
ممنون ومتشکر از حضور سبزتون.
باور بفرمایید آفت "چشم وهمچشمی های امروزی " فقط خاصه شهر تاریخی وخوب شما " اصفهان" نیست. متاسفانه جای جای مُلک آبا واجدادیمان با این بلای خانمان سوز آذین بسته شده و روز به روز با شتابی باور نکردنی روبه گسترش است. وچه دردناک است آنگاه که برای این ریخت وپاش های بی دلیلمان اولاً قرض میکنیم و دوماً فخر می فروشیم وبه فرمایش شما تا مدتها میبایست از بابتش تاوان سنگینی پس بدهیم.
خدایا ،
خودت کمک کن تا این فرهنگ " اسراف ومصرف گرایی" در بین جامعه ما ریشه کن شود. آمین یا رب العالمین.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 21:27

در آخر اینکه
به طور کلی ما به گونه‌ای در خانواده، مدرسه و جامعه تربیت می شویم که نگاهمان نگاه اجتماعی نیست؛ نگاهمان نگاه عمومی نیست. به عنوان مثال در حال حاضر و در شهر تهران شهرداری همه جا تبلیغ کرده که ما از شهروندان خواهش می کنیم کمتر آشغال تولید کنند. چون ما ظاهراً در دنیا جزو شهروندانی هستیم که استعداد بالایی در تولید زباله دارند. اگر ما خارج از منافع شخصی فکر کنیم، جامعه و انسانهای دیگر هم برای ما اهمیت پیدا می‌کنند. عجیب بسیاری از افراد، خارج از خود و منافع خود به حقوق انسانهای دیگر بی‌تفاوت شده‌اند.

ما ایرانی ها یک ظاهری داریم و یک باطنی. این در حالی است که فرد ژاپنی و آلمانی و ترکیه‌ای یک کاراکتر و شخصیت بیشتر ندارد. اما ما به عنوان یک ایرانی یک ظاهری داریم که خود را موجه معرفی می کنیم و حرفهای بسیار زیبایی می زنیم و از قضا بخش مهمی از حرفهای ما نیز اخلاقی و معنوی و در مذمت دنیا است اما سبک زندگی ما به شدت خودمحور و مادی است و به دنبال جمع‌آوری پول و حفاظت از حریمهای فردی خود هستیم.

علی محمد محمدی سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 21:26 http://ermes-3.blogsky.com

دکتر محمود سریع القلم در ادامه می گوید :
بر اساس تجربه‌ای که در مشاهدات بین‌المللی از جوامعی چون ترکیه، مالزی، کشورهای عربی و اروپایی داشته‌ام اولین وجه مقایسه‌ای که می‌توان در خصوص سبک زندگی ایرانی و همه این کشورها در نظر گرفت و البته بر خلاف ادعاهایی که عموماً در میان ما وجود دارد این است که میانگین ایرانی خیلی دنیا دوست است. علاقه عمیقی به دنیا و مال دنیا دارد ولی هنرمندانه و با ادا و ظاهرسازی آنرا استتار می‌کند. از این دنیا هم، پول، لوازم زندگی، نمایش خانه و ویلا به دیگران سهم مهمی از دنیادوستی ایرانی دارد. در مقایسه، یک دانمارکی برای نقاشی، موزه، هنر، کتاب، آخرین رمانها، کنسرت، تئاتر، دوستان فرهنگی، کشف کشورها و فرهنگهای دیگر، جا باز می‌کند. در سبد کالاهای میانگین ایرانی، این موارد تقریباً تعطیل است. کافی است صورت آرام و خوش‌رنگ یک شهروند معمولی ترکیه را با یک ایرانی مضطرب و همیشه در حال پول جمع کردن مقایسه کنید.
این یک پارادوکس است چرا که در جامعه‌ای زندگی می کنیم که مباحث دینی و اخلاقی در آن سهم مهمی از تبلیغات و آموزش را دارد. برای نمونه این مباحث توسط رسانه‌ها، از طریق فضای عمومی، از طریق آموزش و از طریق کتب مذهبی طرح و عنوان می‌شود و آموزش معنوی و دینی جایگاه زیادی دارد اما این بعد دینی به نظر می رسد بیشتر بعدی ذهنی است. یعنی یک مداری در ذهن میانگین ایرانی هست که ارتباط بسیار محدودی با عمل فرد ایرانی دارد. نکته دوم این است که بخشی از فرهنگ ما تکرار آموزه‌های اخلاقی و دینی است. یعنی شما اگر در طول یک روز هزار نفر ایرانی را نمونه انتخاب کنید مشاهده خواهید کرد که آنها خیلی تذکر می دهند و نکات اخلاقی را مورد اشاره قرار می‌دهند و واژگان دینی، معنوی و اخلاقی زیادی را به کار می برند. واژگانی مانند انسانیت، خدا، پیغمبر، پاکی، وجدان، محبت، صداقت، شرافت، راستگویی و وظیفه دائماً مورد استفاده ماست، اما پرسش اینجاست که انعکاس این واژه‌ها در زندگی و عمل ما چیست؟ نیم کره ذهنی ما با نیم کره عملی ما تقریباً هیچ ارتباطی با هم ندارند.

نکته‌ای که حالت معماگونه دارد این است که دایره ذهنی اخلاقی و دایره بیان اخلاقی چه ارتباطی با عمل اجتماعی ما دارد؟
من در منطقه نیاوران تهران به راننده اتومبیلی که سوبله (و نه دوبله) ایستاده بود با زبان خیلی ملایمی گفتم لطف می‌کنید قدری جلوتر پارک کنید چون ترافیک سنگینی در نتیجه توقف شما ایجاد شده است. پاسخ ایشان این بود که من هر کاری دوست داشته باشم می کنم. در اعتراض شهروند دیگری، وی گفت زیاد حرف بزنید شما را مچاله می‌کنم بعد می‌اندازم در جوب. در مورد جملات این راننده متخلف، می توان تحقیقات گسترده‌ای درباره فرهنگ خودخواهانه ایرانی انجام داد.

دکتر سریع اقلم می گوید :
تحقیقاً هیچ ملتی در دنیا به اندازه ایرانی‌ها از اخلاق و معنویت و انسانیت صحبت نمی‌کنند، اما انعکاس این در زندگی و عمل ما بسیار محدود است. این اولین نقدی است که به زندگی ایرانی وارد است که چرا اینقدر ظاهر اخلاقی و معنوی دارد، ولی باطن مادی. بعضی رسانه‌ها که به اروپایی‌ها حمله می‌کنند و می‌گویند آنها مادی هستند، مفید خواهد بود اگر بروند در میان آنها زندگی کنند و بعد منصفانه قضاوت کنند که ما مصرف‌گراتر هستیم یا آنها. ما به پول و جمع کردن مال دنیا و مقام و منصب وابسته‌تر هستیم یا آنها؟ بنابراین، اینگونه باید تبیین کنیم که مادیات در سبک زندگی ایرانی جایگاه بسیار کانونی دارد. جمع کردن پول و امکانات و داشتن سمت و منصب برای میانگین ایرانی بسیار مهم و بلکه تمام زندگی است.

کم می‌شناسم افرادی را که حتی اگر به پول و امکانات هم می‌رسند از آن برای بهره‌برداری بهینه از زندگی استفاده بکنند. به جای ارتقاء کیفیت زندگی، مصرف‌گراتر می شوند. به نظر می‌رسد بسیاری از ما، خوشبختی را با راحتی اشتباه گرفته‌ایم و فکر می کنیم تجملات یعنی ایده‌آلهای زندگی. بسیاری از ما، هدفی بالاتر از تأمین غرایز اولیه نداریم. خلق کنیم؛ تولید کنیم؛ کار به جا ماندنی انجام دهیم؛ چنین افرادی در اقلیت محض هستند.

یک دلیل مهم علاقه ما به دارایی و مادیات برای نمایش به دیگران و فخرفروشی است. از یک نفر که مدتی قبل در منطقه فرشته تهران قتلی را مرتکب شده بود پرسیدند که چرا این کار را انجام دادید گفته بود که مقتول پولش را خیلی به رخ من می‌کشید. شاید فرهنگی که 45 سال پیش در مناطق فرودست تهران حاکم بود الان در منطقه فرشته تهران می‌بینید. یعنی قتل، درگیری‌ها و نزاعهای خیابانی در تهران به خاطر فخرفروشی و مسائل غریزی و مادیات است.

از اینرو، این سبک زندگی ایرانی که به شدت علاقمند است پول جمع کند و به خصوص در این هشت سال گذشته از هر وسیله‌ای استفاده کند تا به امکانات و مال برسد زندگی را بسیار دچار تنش می‌کند و اضطراب‌آور است. بعد افراد دنبال این هستند که آنچه را که به دست آورده‌اند حالا چگونه باید حفظ کنند.
نقد سوم بر سبک زندگی ایرانی این است که در مقایسه با ملتهای دیگر سهم تفریح و خوشگذارانی و دور هم جمع شدنهای متعدد و طولانی بسیار بالاست. همه ملتها دنبال خوشگذرانی و تفریح هستند اما سهم خوشگذرانی و تفریح در زندگی ایرانی افراطی است. اخلاق، معنویت و حرفهای دلچسب به عنوان پوششی است بر آنچه ما در باطن انجام می دهیم. باید توجه داشت که سرنوشت هر ملتی با روحیه اکثریت آن ملت رقم می خورد.

صحبت من این نیست که همه ایرانیان این ویژگی‌ها را دارند ولی اکثریت آنها چه در داخل و چه در خارج این خصایص را دارند. برای همین تاریخ، فرهنگ و زندگی ما به شدت سینوسی و نوسانی است. یکبار یک فرد ثروتمند هلندی را ملاقات کردم که عمده درآمد خود را صرف امور خیریه می‌کرد. وی در یک آپارتمان نسبتاً متوسطی زندگی می کرد و معتقد بود از این فرصتی که در اختیار دارد و از این امکاناتی که به دست آورده باید کار مفید اجتماعی انجام بدهد.

علی محمد محمدی سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 21:20 http://ermes-3.blogsky.com

"محمود سریع‌القلم" استاد دانشگاه شهید بهشتی، سبک کنونی زندگی ایرانی را نقد کرده می گوید :
یکی از توانایی‌های یک فرد، یک بنگاه اقتصادی، یک نهاد و یک سیستم این است که اولویتهای خود را تشخیص دهد. اصلاح سبک زندگی ایرانی محتاج این است که ما اینقدر از خودمان تعریف نکنیم و برای اخذ امکانات و مطرح شدن، واقعیتهای جامعه را وارونه جلوه ندهیم.
برخلاف بسیاری از تحصیل‌کرده‌های ایرانی که دولت را مقصر این مسایل و مشکلات می دانند معتقد هستم که جامعه سهم خیلی مهمتری دارد.
آیا آمادگی این را داریم که به جای آنکه یک شب برویم پیتزا بخوریم پول آنرا صرف خریدن کتاب کنیم؟ ما باید خودمان را اصلاح کنیم و نه اینکه تماماً نگاه ما این باشد که دولت باید اصلاح شود. نباید نگاه اینگونه باشد که ما مردم همه آداب و رفتار و کردار و خلقیاتمان بسیار عالی است و مشکل فقط در دولت است!
در حال حاضر سواحل دریای خزر را در نظر بگیرید. هر اتومبیلی می آید و پارک می کند و سرنشینان آن چندین ساعت از محیط و فضا و غیره استفاده می کنند و چند کیلو آشغال می گذارند و آنجا را ترک می کنند. ما کجا باید یاد بگیریم که این سواحل متعلق به همه ماست و من حق ندارم آن را کثیف و آلوده کنم. باید آموزش ببینیم که چگونه محیط زیست و محیط زندگی خود را تمیز نگه داریم.

درود بر علی نازنین وهمیشه خوش سخن.
جانا سخن از دل ما میگویی..
خدا میداند که چقدر از این کامنت شما لذت بردم واستفاده کردم.
آنقدر زیبا وجامع گفته بودی که دیگر چیزی برای افزودن به آن ندارم.
اگر اجازت دهی با اندکی تغییر وبه نام مبارک خودت آنرا در قالب پستی جدید در روزهای آینده در وبم منتشر کنم؟
باز هم از لطف ومحبتت ممنون پسر عموی خوب ونازنینم.
شاد باشید.

maryam سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 18:43 http://ourmazd.persianblog.ir

درود
چی بگم آخه
منم تجملات بیش از حد رو دوست ندارم چون معتقدم رفت و آمد و صله رحم رو دشوار می کنه و گاهی باعث می شه که فاصله بیفته بین دید و بازدیدها اما از طرف دیگه هم این جور پذیرایی کردن احترام گذاشتن به میهمانه و آدم می مونه که کدومو باید انجام بده .
شاد باشید

درود مریم عزیز
خلاصه تمام نوشته من در این یک جمله زیبای شما نهفته است:
تجمل گرایی صله رحم رو دشوار میکنه و فاصله دید و بازدیدها رو بیشتر ودید وبازدید کمتر یعنی مرگ تدریجی عاطفه ها .
به نظر من سادگی و راحت بودن هیچ منافاتی با احترام گذاشتن به میهمان ندارد وهرگز به منزله بی احترامی نیست ، اگر دو طرفه باشد.
در پناه یزدان شاد باشید.

فرزانه سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 11:07 http://neghabetarikh.blogfa

سلام بر شما
مرا ببخشید و میدونم میبخشید
در باره پست اخیرتون عزض کنم کار از صحبت مسولیین گذشته چون وقتی خودشون همچی مهمونی های رو در برنامه کاریشون دارند په انتطاریه دیگران رو نصیحت کنند و نتیجه این انباشت غدا در این جاها همون سر به داخل سطلهای زباله کردن کودکان هست در پایین شهر صحنه ای که ن شاهدش بودم و دلم را بدرد آورد ... دوست خوبم مراجع گاهی صحبتهایی میکنند ولی یه نکته باریکتر از موی اینجاست ...یادته وقتی بحران تورم و ..در گندترین دولت بالا گرفت یکی از روحانیون مشهند چی گفت ...حتی هزینه اشکنه هم برای مردم سنگین بود...
حالا یه سوال شخصی خانم خونه اینها رو ساخته بود یا صاحبخونه از بیرون سفار ش داده بود؟

درود بانو.
حق باشماست ، رطب خورده چون کند منع رطب؟
نکته بسیار ظریفی است . حاصل انباشت این همه غذا بر سر سفره هایمان ، گشت وگذار کودکان پایین شهر است داخل سطلهای زباله واین دردناک است.
اشاره حقیر به صحبتهای مراجع در خصوص گرانی فقط از باب کنایه ای بوده برای بی توجهی محض مسئولین ، همین وبس.
تمام اون غذاهای لذیذ وخوشمزه دستپخت کدبانوی خونه بود که آشپزییش در بین کل فامیل زبانزده. خاتون خالی بانو

میتینگ انلاین سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 08:31 http://meetingonline0.blogfa.com/

سلام
نوش جان
خب این ها دلایل خودش را دارد.
به شخصه معتقدم بعد از این گرانی ها شیوه ی زندگی مردم عوض شده و اتفاقا به سوی بهتر شدن پیش رفته است. چون دیگر کسی پول رو مواد غذایی و اجناس بنجل نمی دهد. حداقل قشر متوسط جامعه که پیش از این پی اجناس ارزان تر بودند.
حالا این دوست شریف شما یا وضعش خوب شده، یا شما را خیلی دوست می دارد و برایتان سنگ تمام گذاشته. شاید هم دیشب میهمان داشته و یک خورشت از دیشب مانده را همراه خورشت دیگری سرو کرده و سفره اش پر رنگ تر شده.
ها ها ها.
حالتان گرفته شد؟ خب این بلا سرم آمده که می گویم...

سلام ودرود.
ممنون از تشریف فرمایی وحضور گرمتون.
بهتر شدن زندگی مردم آرزوی قلبی من وشماست.
واما چه وضعمون خوب باشد وچه نباشد ، بپذیریم که فرهنگ ما ایرانی ها کاملا مصرف گراست وبایستی تغییر کند.
حتماً دهان مبارکتون آب افتاده که سختتون اومد قبول کنید ما اون همه غذاهای لذیذ وتازه !.. نوش جان کرده ایم

شهروند سبز سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 01:37 http://yeshabmahtab2.persianblog.ir/

سلام دوست گرامی
با مطلبی در عنوان"آیت الله چگونه امام شد؟"در خدمتم.
منتظر حضور و نظرتان
موفق باشید

درود.
ممنون از حضور سبزتون.
با افتخار میهمان شما خواهم شد .
موفق باشید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.