پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی
پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی

مهریه های سنگین ، الزامی برای ماندن آقایان یا وسوسه ای برای رفتن خانمها

درجوامع سنتی درپاره ای ازمواقع همه چیز با یک نگاه ساده شروع میشود، جایی که احساس برعقل چیره شده وجوانان پرشورامروزی باهزاران امید وآرزو،گل وشیرینی به دست درمعیت افراد خانواده وتعدادی از بزرگان فامیل، به طرفه العینی خودرا درمراسم بله برون وخواستگاری شخصی می بینند که تمام شناختشان از وی درمحدودۀ ظاهر و صورت زیبای اوست، نه سیرت نکویش.

 دررویایی ترین شب زندگی که همه چیزبه شیرینی عسل است وبه ظاهرنسیم دلنواز خوشبختی نوازشگرجان، درمیان هلهله وشادی میهمانان ودر زیرچتری ازقندساییده شده، کلیشه ای ترین سوال تاریخ مطرح میشود: 

عروس خانم،آیا بنده وکیلم شمارا با صداق ومهرمعلوم شامل :

1- یک جلدکلام الله مجید

2- یک دست آیینه وشمعدان 

3- و...... عدد سکه تمام بهارآزادی به عقد ونکاح دائم آقای..... درآورم؟ وکیلم؟

 وتکراری ترین پاسخ که همچون غذاهای آمادۀ امروزی، به شکلی کاملا بسته بندی شده درقاب خاکستری ذهنمان از قبل مهیاست وبه محض جاری شدنش برزبان، باکف زدنهای متوالی حضار نقطۀ عطفی میشود برای شروع زندگی مشترکی که نه مقصدش مشخص است ونه دورنمای آن روشن: بایاد خدا واجازۀ بزرگترها، بله...

ازمیان مقوله های سه گانۀ قیدشده درمهریۀ عروس خانم، بی شک همگان برفلسفۀ وجودی دوقسم اول یعنی قرآن مجید وآیینه وشمعدان واقفندکه تمسک به اولی متضمن خوشبختی وبقای زندگی، واین دیگری نماد روشنایی ویکرنگی ست. امااین بندۀ کمترین، هرچه فکرمیکنم نمیدانم سکه های طلاآنهم گاهاً به تعدادسال تولد عروس خانم چه نقشی در زندگی مشترک زوجین داشته ونمادچه هستند؟

نکندسکه راکه مظهرتمکن مالی است، دلیلی برای سعادت وعاقبت به خیری آنهامیدانیم که درقالب چشم وهمچشمی های رایج ومتداول امروزی،میکوشیم تادررقابتی پرولع بایکدیگر، باتعیین هرچه بیشتر تعدادآن خوشبختی ورفاه افزونتری عایدفرزندانمان گردد، تادرسایۀ چنین تدبیرمدبرانه ای !.. با خیالی آسوده دیگرنگرانی ودغدغه ای ازبابت فردای آنان نداشته باشیم؟

 آیا براستی درمقام عمل نیزهمین گونه است وهرکدام اززنان جامعۀ ما که از مهریۀ سنگین تری برخوردار باشند بهمان نسبت سعادت وکامیابی بیشتری نصیبشان خواهد شد؟ قطع به یقین اینگونه نیست، چه بسیارزندگیهایی که علیرغم همه زرق وبرق ها وارقام نجومی سکه های پیش عقدش، چندصباحی بیشتردوام نیافته وچه فراوان وصلت های ساده و بی آلایشی که پیوستگی ومانایی شان را درگذرسالیان متمادی، تکان هیچ بادوطعنۀ هیچ بارانی نتوانسته ازهم بگسلاند. 

کیست که نداند فلسفۀ تعیین سکه های بیشتردرمهریۀ خانمهای امروزی، تنها گرفتن ضمانت والزامی است ازآقا داماد برای ترک نکردن عروس خانم وادامه زندگی مشترک با اوحتی در بحرانی ترین شرایط حاکم برزندگی آنها. غافل از اینکه سنگینی مهریه به همان میزان که میتواند مرد را مجبور به ماندن کند ومانعی برای تمایل او به جدایی باشد، بالنفسه میتواند برای زن نیزوسوسه انگیز بوده، موجب گردد تا به طمع مال اندوزی ساز جدایی زده، عطای زندگی مشترک را به لقایش بخشد.

البته درنگاهی واقع بینانه باید پذیرفت درجامعۀ ما شرایط به گونه ای ست که مهریه های  پایین هم خالی ازاشکال نیست. زنانی که بامهریه ی پایین حاضر به نشستن برسرسفرۀ عقد میشوند، تنها به انسانیت وانعطاف  اخلاقی همسران خود دل بسته وامید به همدلی وهمراهی آنان دارند. امیدی که اگرخدایی ناکرده به هردلیل ممکن به ناامیدی گراید، موجبات تباهی زندگی زن را فراهم نموده وتا پایان عمرمیبایست تاوان سنگینی بابت این نیک اندیشی خود بپردازند. شاید به همین خاطراست که عدۀ زیادی اززنان جامعۀ ما، مهریه را حربه ای دفاعی درقبال حق طلاق یک سویۀ مرددانسته ومیکوشند تا باآگاهی ازعدم استطاعت مالی همسرخود، متوسل به چنین قید و بندهایی شده و بدینسان آیندۀ نامعلوم خودرا ضمانت کنند.

ازاینها گذشته پایین بودن مهریه میتواند برای بعضی ازآقایان نیز وسوسه انگیز بوده، آنان را ترغیب کند به بهانۀ بروزاولین اختلاف، همۀ تعهدات خودرا نادیده گرفته و به طمع آینده ای بهتر، زن و فرزند را رهاکرده به دنبال کسب تجربه ای جدیدبروند. 

براستیکه چه مقولۀ پیچیده ایست مهریه،که هم سبکی وهم سنگینی اش همچون شمشیری دولبه بران وخطرناک است وتا مادامیکه نگاه خانواده ها به آن اینگونه سطحی است، بالاجبار میبایست از برایش تاوان وغرامت سنگینی به بهای تباهی دنیا وآخرت فرزندانمان بپردازیم.

اگرزوجهای جوان ماملزمندکه تاپایان عمردرهرشرایطی با هم ودرکنار هم باشند پس چرا خداوندرحمان بعنوان آخرین چاره، علیرغم همه تلخیها ومذمومیتش طلاق را جایز وآن را فرا روی بندگانش قرار داده است؟ وقتیکه آن دهندۀ بی منت اینگونه برای هنگامۀ به بن بست رسیدن زندگی مشترک بندگانش راه وچاره ای حلال معیین فرموده، چرا در باوری کاملا غلط سعی میکنیم با الزامی اجباری( تعیین مهریۀ بالا) راه هرگونه فرار وگریزرا دربحرانی ترین شرایط زندگی ازپاره های تنمان بگیریم وبی تفاوت به هرآنچه که در بهترین سالهای عمر، برسرشان می آید تنها دلخوش به این باشیم که درجهنمی ازسختی های جانفرسا،کنار هم هستند و به قول معرف با لباس سفید وارد خانه بخت شده و تنها وتنها می بایست باکفن سفیدخارج شوند ؟

مگرنه اینکه اساس خلقت بشرهمواره  براین اصل استواراست که به هرانسانی فقط یک بارفرصت زندگی کردن داده میشود، پس این همه تعصب افراط گونه برای نابودی آن چه معنایی میتواند داشته باشد؟

اشتباه نشودمنظور ازطرح این موضوعات، ترغیب وتشویق جوانان به امرجدایی وتن دادن به پدیدۀ شوم طلاق نیست که بلاشک چنین فتوایی ازدایرۀ انسانیت خارج وگناهی نابخشودنی ست. هدف توجه دادن آنها به قبول واقعیتهای تلخ زندگی واتخاذ تصمیمی درست وسازنده درهنگامۀ مواجهه با مشکلات اجتناب ناپذیر زندگیست. همین.

 حفظ وسیانت ازکانون گرم خانواده بعنوان رکن اصلی وسازندۀ هرجامعه، امری است پسندیده ونکوکه از جمله افتخارات جوامع اسلامی است ومیبایست درقالب فرهنگی ایرانی اسلامی درتعهد همه ما باشد واگاهانه همه اقشار جامعه را الزام به عاملیت به آن بخشد. اما دراینجا بحث برسرثمن و بهایی است که ما برای حصول به این مهم می پردازیم.

اگرسری به راهروی دادگاهها وزندانهای سطح شهر بزنیم با خیل عظیم مردانی مواجه میشویم که علیرغم تحصیلات عالیه،کارآفرینی مثبت وموثر درعرصۀ جامعه، وهمه نجابت واصالت خانوادگیشان، قربانی همین سختگیری ها شده وتنها بدلیل عدم استطاعت مالی درپرداخت مهریه های سنگین، هم اکنون درجایی هستند که قائدتا نباید باشند و خدا میداندکه ازاین بابت چه لطمات سنگین روحی وحیثیتی که نمی بینند بی آنکه ازپی آن سودی نصیب جامعه وحتی همسرانشان بشود.

متاسفانه تجربه نشان داده وقتی که چنگال بی رحم جدایی برآشیانۀ زندگی مشترک زوجین سایه می افکند، همیشه طرفی بیشترمتضرر میگردد که به اصول اخلاقی پایبندتر بوده وضمن برخورداری از منشهای والای انسانی، بیشتر ازآن دیگری دغدغۀ آبرو داشته باشد و این درمورد هرکدام از زوجین (زن یا مرد) صادق است. 

ازطرفی بنا براعتراف کارشناسان فن، ازجمله دلایل موثردربالارفتن سن ازدواج و روحیۀ ازدواج گریزی جوانان،  همین مهریۀ بالاست که نه توجیه عقلانی دارد و نه شرعی. بهترین شاهد مدعا دراین زمینه همین بس که مولای متقیان علی (ع) درنهج البلاغه میفرمایند: به هنگام خواستگاری آنچه که دردستارِ خود به همراه دارید، مهریۀ زنانتان قراردهید.

چه بسادختران جوانی که تنها بخاطرچشم و همچشمی با فامیل،حاضر نیستند حتی با مهریۀ 500  سکه هم سرسفره عقد بنشینند ودر نهایت  بدلیل بالا رفتن سن ومضاف برآن وسوسه های شیطان نفس، دوراز چشم خانواده بدون حتی یک سکه حاضربه ایجاد ارتباط با پسران جوانی میشوندکه آنها نیز درشرایطی کاملا مشابه با همین معضل دست به گریبانند، ارتباطی که متاسفانه علاوه برلکه دارنمودن دامن عفتشان، هیچ حقوقی را نیز برای آنها بدنبال نخواهد داشت و این گوشه ای ازواقعیت تلخ جامعۀ ماست که میبایست از برایش چاره ای اندیشید.

بیچاره ونگون بخت به بهار وآزادی که نام عزیز و همیشه ماندگارشان اینگونه  بواسطۀ اتصال  به کلمه ای بنام سکه  بی اختیاربا مهریۀ خانمها عجین شده وبی آنکه بخواهند اسباب بدبختی وعذاب جوانانی میشوند که بی هیچ تفکری از سر جهل وگاها تفاخر میپذیرند مهریۀ همسرشان را بیش ازحد استطاعت مالی خود متعهد شوند!

 شما دوست عزیزوگرامی اینطورفکر نمیکنید؟ 

نظرات 15 + ارسال نظر
شکوه یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 15:42 http://www.shdl.ir

مشکل از سرعت پایین نت من هستش...

از بد روزگار دیگه روزنامه نگار نیستم و بیکار شدم!!
مهم نیست...

شما هم موفق باشید

درود.
خیلی حیف شد. روزنامه نگاری شغل بسیار خوبیه
انشاالله در هرجا ودر هر شغلی که الان هستید موفق باشید.

دریا شنبه 3 اسفند 1392 ساعت 11:26

زندگی همینه دیگه!!همیشه که نمیشه برد!
باخت هم جزیی از زندگیه!
خوشحالم که خوبید !

درود.
انشاالله در مسابقات آسیایی تیمتون اول بشه
به لطف شما خوب هستم ودعا گوی همه دوستان.

بانوی شرقی چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 14:28 http://shohreshiva3.blogfa.com

درود
با توضیحات کامل
maryam
موافقم وتکمیل کننده نظر خودم می دونم...

درودوسلام بسیار هم خدم شما وهم مریم عزیز
من نیز با هردوی شما موافقم.
زنده باشیدو شاد

فرزین چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 07:53

درود استاد
چند وقتی است مورد بنده نوازی تان قرار نگرفتم. کامنتی از سوی جناب عالی حقیر را مفتخر نکرده است.

سلام بر استاد خوش قلم وشکرین گفتار خودم.
باور بفرمایید در طول چند روز گذشته بیش از هفت الا هشت کامنت برایتان ارسال کرده ام. عجیب است چون در سیستم خودم تاییدیه آن را هم گرفتم. علی ای وحال پوزش میخواهم.
ما به شما نیاز داریم وعادت کرده ایم استاد.
شاد وخرم باشیددرهمه دوران.
همین الان یه کامنت فرستادم . اومد استاد؟

بانوی شرقی چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 00:24 http://shohreshiva3.blogfa.com

سلام ودرود به مطالب خوبی اشاره دارید تصور من اینه که چون در جامعه وقوانین مردسالارانه قوی زندگی می کنیم .. وچون حق طلاق با مرد وحق حضانت نیز همچنین وحقوق دیگر در امر طلاق به نفع مرد می باشد تا زن مخصوصا که زن اجتماع ما بعد از طلاق واقعا مستاصل وبیچاره است لذا جا دارد مهریه های کلان وجود داشته باشد هرچند مهریه خوشبختی نمی اورد اما باعث میشه بخشی از زندگی زن طلاق بگذرد و زن به روزگار سیاه نیفتد مخصوصا که جامعه به زن طلاق دید زیاد خوبی ندارد...اما چنانچه قوانین ازدواج وطلاق تعدیل پیدا کند واز دایره مرد سالاری به عدالت سالاری مبدل گردد ومانند کشورهای پیشرفته صرفا حق طلاق با مرد نباشد وقانون زن بعد از طلاق را حامی باشد مهریه هیچ لزومی ندارد... حتی میشود مسئله ای توهین امیز وخرید وفروش زن محسوب گرددد
اما چه می شود کرد وقتی کلیه قوانین مربوطه جای اشکال دارد. ودر این بین مهریه تنها پشتوانه زن محسوب می شود که واقعا لازم است ودر این بین متاسفانه سواستفاده هایی هم گاها خواهد شد که گریز ناپذیر است

درود بانوی گرامی.
تمام گفته هایتان را برای بعد از طلاق قبول دارم. زن مخصوصا اگر خانه دار باشد نیاز به حمایت مالی دارد که مهریه های سنگین چنین مهمی را برآورده میکند. اما من در این مقاله کوشش کرده ام بگویم اگر ما مهریه های سنگین را ابزاری برای پایداری زندگی مشترک جوانانمان میدانیم، سخت دراشتباهیم، آنگاه که تفاهم و شناخت نباشد ، آنگاه که طلاق عاطفی از پیش اتفاق افتاده باشد هیچ مهریه ای حتی به سنگین بیستون نخواهد توانست مانع جدایی گردد. به نظر من برای دوام زندگی بایست به فکر جایگزین مناسبتری باشیم، مهریه دیگر پاسخگو نیست.
شاد باشید وممنون از حضور سبزتون بانو.

darya سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 22:22

hala ke golhaye abim o ghermez mibinid manam dg na gol mizaram na cament mizaram!vala!shoma bayad be alagheye mokhatab ehteram bezarid!bichare ma khanom ha!hamishe mazlomim!

سلام بانو
درود بانو.
از اینکه کری خواندنهای مرسوم بین طرفداران قرمز و آبی باعث تکدر خاطر مبارکتان شده ، پوزش میخواهم. این که من گل آبی شما را به عمد قرمز ببینم ، نیت فقط مزاحی بوده وشاید تبسمی از پی آن ، که همه ما در این روزگاران تلخ به آن نیاز داریم، نه خدایی ناکرده بی احترامی!...
ضمنا جهت اطلاع شما دوست ارجمند، نگاه من به نوع انسانها فراتر از " جنسیت " آنان است . آنچه که اهمیت دارد " آدمیت " ماست. نه مرد بر زن برتری دارد ونه زن بر مرد.
با تقدیم هزاران گل آبی
موفق باشید وهمواره تندرست.

دریا سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 14:28

هر چیزی که هست دلیلش فقط بهبود زندگیه
شما چرا ناراحت میشید؟بچه داری و ظرف شستن تو کدوم حکم الهی سهم ما زنها شده که شما از انجامش ناراضی اید؟؟اصلا چه معنی داره موبایل مرد متاهل رمز وردو داشته باشه؟؟حساب بانکی پر هم چه مشکلی داره؟
ما زیاده خواهی هامون برای خودتونه باور کنید!
فک کنم به پزشک مراجعه کنید!اختلال در بینایی پیدا کردید !گل آبی و قرمز میبینید؟؟

خدایا ،
پس این فرشتگان دلسوز رو که همه چیز ما رو ازمون گرفتن تا اونو برای خودمون پیش خودشون نگه دارن ، از ما نگیر.
بازم از گل قرمزتون ممنون بانو.

دریا سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 13:17

سلام!
مثل همیشه یک پست زیبا با واکاوی یکی از معظلات جامعه ی امروزی!درسته که مهریه بالا ضامن خوشبختی و مهریه ی پایین دلیل بدبختی و فلاکت نیست اما باید باشه!
به خصوص برای جامعه ی مرد سالار ما که وجو این اعداد و ارقام باعث میشه یکم دست از زور گویی بردارن و کمتر این قشر آسیب پذیر و آزار بدن .امیدوارم اینو به حساب فمنیسم بودنم نذارید .مخصوصا برای خانوم های خانه دار باید مهریه وجود داشته باشه حالا نه اونقدر زیاد اما باشه!
اینکه یه عده ازش سو استفاده میکنن که دلیلی برای زشتیش نیست!مثل هر چیز دیگه ای فرهنگ خاص خودش رو میخواد که باید به عنوان یک اصل بپذیریمش!مثلا همین موبایل که اوایل اومده بود شده بود معضل و دلیل سلب آسایش خانواده ها!!اما کم کم جا افتاد !اینم درست میشه و به قول بزرگی یک عده باید زیر چرخ های توسعه له شن تا درست شه!!!!!!!
اینم گل آبی ....

سلام
ممنون از لطف شما، ما رو شرمنده میفرمایید.
به گمانم برآیند نظرات هردوی ما در این زمینه یکی است. همانگونه که در متن نوشته آمده: مهریه شمشیری دولبه است که هم زیاد وهم کمش مشکل ساز است. من فکر میکنم با توجه به معظلاتی که از بابت مهریه امروزه دامنگیر جوانانمان شده ( چه پسر وچه دختر) وقت آن رسیده که بدنبال جایگزین مناسبتری برای پیوند عمیق تر بین زوجین درآغاز زندگی مشترکشان باشیم. مهریه دیگر پاسخگو نیست.
عجب گل قرمز قشنگی فرستاده ای بانو !....

شکوه سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 13:08 http://www.shdl.ir

سلام

اخیش بالاخره وبلاگتون باز شد!!

و اما در مورد مهریه...
یادش به خیر اولین مقاله ای که زمانی که روزنامه نگار بودم نوشتم بررسی مهریه از دیدگاه حقوقی و از زبان زنان ایرانی بود...
اکثر زنان معتقد بودند برای اینکه حرفی برای گفتن در میان فامیل داشته باشند مهریه بالا گرفته بودند همونطور که شما هم اشاره کردید...
ولی این نکته که پسران به خاطر مهریه ازدواج نمیکنند رو قبول ندارم ...علت عدم ازدواج پسران به خاطر اینه که به تنوع طلبی و دوستی با دختران جور وا جور عادت کردند و حاضر نیستند زیر بار مسئولیت زندگی بروند وگرنه اگر زندگی بخواد پا بگیره با یه دونه سکه هم پا میگیره...

سلام بانوی گرامی
ممنون از لظف شما. مگه وبلاگم مشکل داشته ؟
به نظر من هیچ چیز مطلق نیست. هم مهریه بالا وهم همانگونه که شما اشارت فرمودید متاسفانه تنوع طلبی بسیاری از جوانان امروزی ، هر دو میتوانند از جمله دلایل عدم تمایل پسران برای ازدوج باشند.
راستی بهتون تبریک میگم، نمیدونستم روزنامه نگار هم هستید. خوش به حالتون که چنین افتخاری نصیبتون شده .
موفق باشید وهمواره شاد

فرزانه سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 09:05 http://neghabetarikh.blogfa

سلام ...
ای خدا ....از دست شما...خیلی خندیدم ..شاد باشی الهی....

سلام بانو.
ببخشید متوجه نمیشم ، اما همین که خیلی خندیده اید مرا کافی است که سلامت وشادیتان آرزوی قلبی من است.
خنده هایت تا به ابد پایدار.

فرزین سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 08:54 http://sarhadshirvan.blogfa.com

درود استاد
لذت بردم از بحث شیرین و واجب و معضل بزرگ اجتماعی،
استاد واقعا معضلی است این مهریه سنگین و سبک
اینقدر ناهنجار ی جای هنجار محکم نشسته که مهریه سبک را نشانه مشکل در بودن خانواده و خود دختر میدانند و مهریه سنگین را نشانه اصیل بودن و ارزش دار بودن دختر نزد خانواده خود دختر،
روز به روز از "زندگی"دور می شویم.
عشق "آمدنی است نه "آموختنی"
عشق ستون استوار خانواده است و با مهریه ها و جهیزیه های سنگین به دست نمی آید. بلکه با "سیرت "زیبا و اخلاق مداری و دلی پاک به دست می آید
بحثتان این قدر جامع است که واقعا نمی شود چیزی بر آن افزود.
وقتی به جای نشاندن حرف خود در زندگی ،به نظر همسر هم احترام بگذاریم. وقتی آن چه را برای خود می خواهیم برای همسر نیز بخواهیم. و وقتی"وفاداری"یک "اصل"باشد. زندگی برای دیگران هم الگو می شود.
ترویج زندگی ساده اما توام با عشق و اخلاق مداری را باید فرهنگ سازی کنیم. تا جوانا را از ورطه بی اخلاقی برهانیم.
سر بلند باشید.

درود بر استاد ادیب وهنرشناس خطه خراسان.
ممنون که باز هم ما را قابل دانستید و از چشمه جوشان فضل وادبتان سیراب. همانگونه که به نیکی اشارت فرموده اید، وفاداری توام با اخلاق مداری وتوجه به سیرت نکو ، شرط لازم زندگی وچه بسا خوشبختی است.
از شما می آموزیم و بهره ها خواهیم برد استاد.
زنده باشید وبا عزت.
راستی بزرگوار چند بار کامنت برایتان گذاشتم اما هیچکدام تایید نشده اند. قابل نبوده اند یا اشکال فنی در ارسال وجود دارد ومن بیخبرم؟

فرزانه دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 14:30 http://neghabetarikh.blogfa

بهترین نگهبان سعادت در یک خانواده، عشق زن و شوهر نسبت به یکدیگر است.((دوموند لورلید))
عشق نه سکه...
........
.........واقعا انتطار داشتم ازم دفاع کنید نه اینکه اخطار دهید .... مگه این خفته الان اینجور شد متراژ بالاتر رفت 4 هزار متر

متراژو می بری بالا ؟
به تمام مردان دنیا :
فقط در صورت قبول یک سکه بهمراه دوعد سنتور وسه عدد سه تار با مقدری پول مثلا سه هزار میلیار تومان قبول میکنید سر سفره عقد با این خانوم بنشینید، مفهوم شد ؟

فرزانه دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 14:03 http://neghabetarikh.blogfa

سلام موافقم با پستتون ..
.................
..........................
من اگه اینبار ازدواج کنم اصن سکه نمیخوام سند ملکی ..ترجییحا تجاری...باغی ترجیحا بالای سه هزار متر در شمال بابلسر...سکه چه معنای داره ...همش قیمتش در حال تزلزله ....
...............
..............
بخش دوم برای عوض کردت فضا بود...باور کنید اگر زوجی با هم تفاهم لازم رو نداشته باشن و رنج ببرند از حضورهم هیچ سکه و سکه هایی نمیتونه عشق لازم رو ایجاد کنه

سلام بانو.
منم از همین جا به همه مردان عالم اعلام میکنم زیر بار خفت( سند ملکی باغ سه هزار متری در شمال بابلسر نرن )
بخش دوم هم کاملا حق با شماست.
موفق باشید.

فرزانه دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 13:29 http://neghabetarikh.blogfa

ما هیچ نیستیم،

جز سایه ای زخویش

آیین آینه،

خود را ندیدن است.



دکتر قیصر امین پور

سلام.
ای کاش به هنگام ازدواج آیین جوانان ما هم چون آیینه خود را ندیدن باشد. نه تلاش برای بدست آوردن پونهای بیشتر...
سرافراز باشید بانو.

maryam دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 12:18 http://ourmazd.persianblog.ir

درود
قضاوت در این مورد بسیار دشواره و عوامل مختلفی در این موضوع دخیل هستند که به تنهایی ملاک قرار نمی گیرند بلکه در کنار هم این شرایط شترگاوپلنگ رو به وجود آوردند . عواملی مثل قوانین عقب مانده کشور که خیلی از بخش هاش هنوز هم همون قوانین زمان حضرت محمد هستش و واقعا مناسب برای امروز نیست . و بعد فرهنگ جامعه ما که در این مورد به شدت تلاش می کنه که همان جامعه مردسالار رو حفظ کنه و این در تقابل با سطح شعور درک و تحصیلات دختران امروزیه . و از طرف دیگه هم گسترش رو به افزون بی اخلاقی و بی اعتمادی ناشی از این گستردگی بی محابای انواع کلاهبرداری ها فسادها اعتیادها و ... هستش که هر کدوم از طرفین سعی می کنن ضمانت دوام زندگی شونو با این فاکتورها افزایش بدن یعنی آقایان با کم کردن میزان مهریه و خانم ها با افزایش آن . و جالب اینه که همه می دونن این ها به راستی دوام زندگی را تضمین نمی کنن اما احتمالا فکر به خاکی زدن هر کدام از زوجین را دشوارتر می کند .
از طرف دیگه هم جامعه ای که زنان تحصیلکرده داره و این زنان هم به حق و حقوق انسانی خودشون واقفن و هم از جامعه جهانی و موقعیت ها و حقوق رنان دیگر کشورها هم آگاهی دارن به راحتی هم چون مادرانشان که فاقد چنین سطح آگاهی و توقعی بودند به چنین زندگی هایی تن نمی دهند و قطعا برای مقابله با حق طلاق و حق سرپرستی کودکانی که با مرد است سعی می کنن از حق مهریه ای که اسلام 1400 سال پیش به آن ها داده به نفع خویش و برای حفظ منافع شون استفاده کنن .
این است که چنین بلبلشویی در این مملکت حاکمه و حتا زمان 3 یا 4 ساله دادگاه های خانواده و سایر چیزایی که می بینیم علاج این درد را نمی کند .
به نظرم تنها علاج این موضوع فقط و فقط تغییرات متناسب با شرایط امروز در قوانین خانواده است در اون صورته که این رسومات مزخرف و ناکارامد از بین خواهد رفت .
قانون ما باید زن را هم چون مرد به عنوان یک انسان کامل که دارای حق و حقوق انسانی است و احساساتش هم به همان میزان کامله ببینه . تا زمانی که در این کشور در سال 2014 زن هنوز نصف مرد است و فاقد صلاحیت برای سرپرستی فرزندش یا حتا فاقد اجازه برای درخواست یک طرفه طلاق و مایملک مرد محسوب می شود و باید باید همواره و در هر شرایطی جز چند مورد ناچیز و خاص از مرد تمکین کند و ............. وضعیت همین است .
شاد باشید

سلام مریم عزیز.
ممنون از اینکه وقت گذاشتید.
وسپاس از توضیحات جامع وکاملت ، هر چند با قسمتهای از آن موافق نیستم.
شاد باشید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.