پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی
پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی

لیلی خائن است ، او را بکشید

  

به نظرمن درطول تاریخ هیچ کس به اندازۀ خود تاریخ نویسان راه رابه اشتباه نرفته، و دچارخطای درتشخیص نشده اند. چه بسیارصفحاتی ازتاریخ که توسط مورخان به آثار ویرانگری حمله اسکندر مقدونی ویا سبوعیت وبی رحمی های قوم مغول وامثالهم اختصاص یافته و به رشته تحریر درآمده است، بی آنکه کسی متوجه شود که لیلی ( این معشوقۀ سیاه چردۀ زشت روی مجنون) با بدعت به غایت غلطی که در وادی عشق از خود برجای نهاد، به نوعی از خائنین محسوب شده و با مردمان این مُلک همانی نمودکه چنگیز و اسکندر، و بلکه بدتر و بیشتر.

تعجب نکنید درست خوانده اید، به گمانم لیلی ازهمان زمانیکه برای نشان دادن توجهش به مجنون، کاسه اش را شکست واین رسم غلط را وارد ادبیات عشاق ما نمود، به جرگۀ دشمنان این مرز وبوم پیوست و این حرکت ناجوانمردانه اش !... فصل البابی شد برای شروع بشکن بشکنهای معشوقکان طناز و عاشق کش دوران. بدعتی که باشکستن ظرف عاشق شروع شده و در نهایت به شکستن و ویرانی دلش می انجامد. و وای بردلی که بشکند و آنرا مرهمی نباشد.

بارخدایا، اگرحمل برکفر نباشد به گمانم لیلی اینگونه اظهار توجه آمیخته به شکستن را از خود توآموخته، که تو نیز آن دسته ازبندگانت راکه بیشتر دوست میداری، برآنان رنج و محنت افزون تر روا داشته و کاسه هایشان را یکی از پی دیگری میشکنی !... چرا آنان که نزد تو عزیزترند میبایست اینگونه در آزمونهایی سخت تر، تاوان سنگین تری بپردازند؟ گاه به قیمت آبرو، گاه به بهای مال وگاه به ثمن وارزش جان ؟ اگر واسطۀ قرابت ونزدیگی این دسته از بندگانت، نزدیکتر بودنشان به فطرت خدایی است که تو در نهادشان به ودیعه نهاده ای، پس دلیل این این همه بی مهریت با آنان چیست ؟

چنین بندگانی که مستحق پاداشند نه درخور عطای رنج و محنت افزون تر!...

خدایا دیگرظرفی برایم باقی نمانده

یا دست ازشکستن ظرفهایم بردار

و یا بگذار زین پس در زمرۀ آندسته از بندگانت نباشم که تو دوست ترشان میداری،

رهایم کن که با دیدگانی اشکبار و سری افکنده به زیر از شرم، اعتراف میکنم دیگرتحمل به دوش کشیدن بارسنگین امانت الهی ات درعهدۀ چون منی نیست. خسته ام ازاین همه آواره گی و دربدری، از این همه مشاطه گریهای عفریتۀ خوش خط و خالی بنام دنیا که همچون کهربا میکشدم و تو همواره می نگذاری. بگذار دمی بیاسایم و لختی بی بحث و جدل آرام گیرم ، بی حسرت آنچه که برمن گذشته و بی واهمۀ آنچه که در آینده ای مبهم در انتظار من است. بی ترس از دوزخ سوزانت و بی امید به بهشت برینت. دیگر هیچ نمیخواهم جز آرامشی در حال، و شاید هم  بالینی بی دغدغه برای خفتنی آرام. خفتنی که ازپی آن بیداری نباشد و این همان آرامش ابدیست که تو مژده اش را به بندگانت داده ای.   

خدایا، رهایم میکنی ؟

نظرات 10 + ارسال نظر
بانوی شرقی سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 00:18 http://shohreshiva3.blogfa.com

عشق دوستی
این شعار ماست در مکتب کمال خودت را دوست بدار وکمک کن دیگران نیز خود را دوست بدارند

سلام ودرود
با خوندن این پست شما یاد پستی که سالهاپیش در وبلاگ مرحوم نوشته بودم افتادم تلنگری شد تا دوباره اونو به روز کنم ممنون از شما

سلام بانو.
از لطف وبنده نوازی همیشگی تون ممنون ومتشکر.
خوشحالم که این دلنوشته حقیر رو پسندیدید وباعث شده به یاد وبلاگ مرحومتون بیفتید. خدا رحمتش کنه وبقای عمر شما باشه !....( تیکه برای اونایی که باید خجالت بکشن ونمیکشن )

فرزانه یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 22:10 http://neghabetarikh.blogfa

سلام قهری؟

چه جوره شم !....
حتی اگه روسای سه قوه هم واسطه بشن آشتی نمیکنم

شکوه یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 15:49 http://www.shdl.ir

والا تا اونجا که من میدونم نوع آدمیزاد در سختی و رنج آفریده شده و دنیا برای هیچکس و هیچکس جای آسایش و آرامش نیست...
و خب بدترین نوع سختی ها هم دل شکستن ها هست که لزوما فقط با عشق و عاشقی ها و ستم لیلی ها به مجنون ها و برعکس نیست...

سلام بانو.
این پست رو من در حالی نوشتم که دلم بدجوری شکسته بود . به نوعی شکوایه نامه ای بود برای خدا که به قربونش برم مقربین را جام بلا بیشتر دهد. البته ما مقرب نیستیم احتمالا اشتباهی صورت گرفته.
اما حق با شماست دنیا به هیچ کس رحم نمیکنه چه مقرب چه غیر مقرب.
شاد باشید.

ماهان محمدی پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 23:29 http://roze-zemestani.blogfa.com

پرواز آفتاب و نسیم و پرنده را

می دانم و صفای دلآویز دشت را

اما، من این میان

پرواز لحظه ها را،

افسوس میخورم

پرواز این پرنده ی بی بازگشت را ...

درودبرماهان عزیز.
وبراستی که پرواز لحظه ها افسوس خوردنیست که اگر نبود ، دم را غنیمت و وقت را طلا نمیدانستند.
مرحبا بر شما وشعر قشنگت.
به پروازن به سوی سکوهای جهانی و کسب مدال طلا

فرزانه پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 21:42 http://neghabetarikh.blogfa

سلام شبتون خوش
این قالب بارونیه خوشگله و ادم حس میکنه چه خوبه بره زیر این بارون اروم و تا عمق وجودش از الودگیها پاک بشه کاش یه بارون بود روح رو مطهر میکرد قلب رو جون رو....

... و باران
گویش گریه آمیز آسمان است
که هبوط آدمی را به سوگ نشسته است...
سلام فرزانه عزیز.
شب و روزگاران شما هم به خیر وشادی باد.
ممنون از لطف شما اما ظاهرا قالب جدید که اونو از سایت ( ایران نقش) گرفته ام علیرغم قشنگیش ایراددارد و تعدادی از دوستان تماس گرفته اند و شاکی که چرا وبت به سختی باز میشه ، تازه برای بعضی از دوستان کامنتهایی هم که ارسال میکنم بدستشون نمیرسه مثل استاد ارجمندم جناب فرزین خان طلوعی که به حساب کم لطفی من گذاشته اما خدا میدونه روزی نیست بهش سر نزنم و براش کامنت نذارم. راستی از بابت تغییر مکرر قالب هم پوزش میخواهم ، دنبال قشنگی نیستم میخواهم قالبی پیدا کنم که خواندن نوشته هاش برای مخاطبین راحت باشه ( خودتان گفته بودید که رنگ فسفری چشمارو میزنه ) یادتون که هست ؟

میتینگ انلاین پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 17:50 http://meetingonline0.blogfa.com/

سلام
جناب همایون عزیز!
به داستان لیلی و مجنون دقت کنید!
به قول دوستی از روزگار گذشته این داستان، داستان عشق زن و مردی است از دیار عرب که داستان های عاشقانه ی ایرانی، خیانت و دل شکستن و نامردی و نامرادی نداشت. که اگر کسی خواست شیرین و فرهاد را مثال بزند، اول خسرو و شیرین را بخواند و بداند!
داستان لیلی و مجنون، داستان عشقی ست از طبقه یی از اعراب که در آن روایت هاست از هجران و ستم بر عاشق. که در ادبیات والای پارسی، عشق ها متمایزند و شاهزاده وار و مرد و زن هر دو با هم گام در ره عشق می گذارند و به سوی هم می آیند.
کاش نوشته ی سوشیانت و هیچ مطلق را بخوانید و البته کامنت ها را!
کدام خدا؟ کدام دوست داشتن؟ کدام رنج؟ کدام ظرف؟
و این جام بلا که به مقرب ها می دهند، بهانه ایست برای اشاعه ی فقر و قناعت که خوک ها چاق تر شوند.
به روزم.

سلام ودرود .
ممنون از حضور سبزتون.
من داستان لیلی ومجنون را خیلی وقت پیش یکبار خوانده ام . همانطور که فرموده اید روایتی است از هجران ورنجهایی که عاشق دل خسته از معشوق می بیند.
دوست خوب من، اساسا با اینگونه عشق وعاشقی مخالفم خصوصا اگر در وادی عشق ، عاشق بخواهد برای وصال معشوق تن به هر ذلتی بدهد و به قول معروف عشق را گدایی کند که از این منظر سراسر ادبیات ما خواسته وناخواسته همین است وجز دماندن روحیه ذلت پذیری در روان عشاق دل خسته، چیزی در چنته ندارد. خواهشا در این زمینه پست " کجاوه نشین کج اندیش پشمینه پوش " مرا حتما بخوانید مطمئنم می پسندید.
متاسفانه آدرسی از سوشیانت عزیز ندارم اگرآدرسشو بدهید چتما وبه دیده منت خواهم خواند.
جمله آخرت خیلی به دلم نشست : جام بلا که به مقرب ها میدهند، بهانه است برای اشاعه فقر که خوکها چاق تر شوند.
شاد و تندرست باشید.

maryam پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 10:54 http://ourmazd.persianblog.ir

درود بر عشق
درود بر شما
علیرغم شکستن های پیاپی ظرف هاتون بهتره بازم ادامه بدین از عشق به فرد ادمی به عشق به جامعه ، عشق به طبیعت و مخلوقات و در نهایت عشق به خدا می رسه .
تازه شم درسته که خرید ظرف و ظروف این روزا خیلی دشواره به واسطه گرانی کمرشکن اما باز هم ادامه بدین بالاخره دوزار ده شاهیم بزارین تو جیب این مغازه دارا بره

راستی بازم این فرزانه خانوم اول شد . این قبول نیست . نامردیه
شاد باشید

سلام مریم عزیز.
ممنون از لطفت . کلامت ونگاه مثبتت به زندگی بهم آرامش میده و امید رو در من زنده میکنه.
بابا بخدا ما که هرچی در میاریم نصف بیشترش میره تو جیب این مغازه دارهای ظرف فروش . النا چیز سالم برامون نذاشته، شیطون.
نه بخدا . فرزانه خیلی وقته نامرد شده وبه ما سر نمیزنه . اینم شاید از دستش در رفته باشه.

فرزین پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 10:37

درود استاد
قالب جدید تون مبارکه
شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیسایم ز دنیا وزر و زورش
دل شکسته داشتن در این زمانه،گوهری است ناب. خوش به حالتون، دربین این شکسته دلی مارا فرموش نکنید

مردتنها(سعید) پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 01:10 http://shkahora1.blogfa.com

درود بر شما
یکم اسفند
سالگرد عهدنامه ی ننگین ترکمنچای به روزم

سلام بر شما.
حتما .
موفق باشید.

فرزانه چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 17:04 http://neghabetarikh.blogfa

سلام بر همایون عزیز
البته که دل شکستن کار بدیه بدترین کار...ولی وقتی سعی در بدست اوردن دل کسی باشی ولو اونو شکسته باشی و اینقد شعور داشته باشی که از رفتارت ناراحت باشی و درصدد جبران بیای طرف باید ببخشه و نبخشیدن کسی که سعی در جبران کار اشتباهش داره هم یکی از بدترین کاراست پس خوذتو اصن ناراحت نکن ببین اون اندازه که دل زرف رو شکستی تلاش برای جبران کردی اگر کردی دیگه بذار خودش بفهمه و حرجی بر شما نیست اگرم نه تلاشت کافی نبوده بازم سعی بیشتر کن بذار سوئ تفاهم رفع بشه...خوب کاری کردی بهم گفتی...خیلی جالب یکی دیگه از دوستان امروز یه مشکل خانوادگی داشت اونم برام کامنت گذاشته بود..دلتون اروم و شاد شما ادم خوبی هستی مطمن باش راست میگم . از خداوند روزگار خوشی رو براتون ارزو دارم

ممنون فرزانه خانم.
همین.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.