پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی
پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی

درسهایی از سونامی ژاپن وطوفان کاترینا

 

درطول تاریخ امنیت وآرامش همواره اساسی ترین دغدغه و بلکه ازجمله بنیادی ترین نیازهای اولیۀ بشر بوده است به گونه ای که سایرنیازهای او درسایۀ تحقق آن عینیت یافته وبسترلازم برای پرداختن وتوجه به دیگرخواسته های بی پایانش تنهابا استقرارآن فراهم شده است. ازبشراولیه گرفته که درگذر زمان آموخته بود از ترس صاعقه وحمله حیوانات وحشی به غارپناه ببرد وزندگی غارنشینی را تجربه کند تا انسان مدرن امروزی که درهراس ازحوادث غیرمترقبه با صرف هزینه های هنگفت اقدام به ساخت سازه های بسیارمحکم ومقاوم میکند، همگی مؤید این مطلب هستند که امنیت وآرامش شرط لازم و اولیه برای زندگیِ انسانی است. فلذاطبیعی است که تمام تلاش انسان درجهت ایجاد محیطی آرام وساختن مأوایی مطمئن باشد و دراین وادی همۀ دانش و داشته های خود را به خدمت بگیرد. اماطبیعت جهان هستی ومهم ترازآن مشیت الهی به گونه ای است که بعضاً این موازنه و آرامش را برهم زده، باعث به بارآمدن  خسارات جبران ناپذیری خواهد شد. 

پدیده های طبیعی همچون زلزله، سیلابهای خروشان، صاعقه، بهمن وطوفانهای بنیان کن همگی ازجمله موارد اجتناب ناپذیری هستندکه ماهیتاً درتضاد باآرامش انسان بوده وآنچنان لطماتی به بارخواهند آوردکه تمام زوایا وشئونات زندگی بشررا تحت الشعاع خویش قرار میدهند. چه بسا بسیاری ازالگوهای رفتاری جوامع بشری متأثراز نحوۀ برخورد با همین مصائب وشرایط بحرانی شکل گرفته وازدل اینگونه حوادث است که رفتارهای فردی ومتعاقب آن الگوهای اجتماعی بوجود میآیند. شاید بدنباشد برای درک بهترموضوع، دوتراژدی عظیم انسانی چندسال اخیر یعنی طوفان کاترینا درجنوب امریکا (سال 2005 )وسونامی شرق ژاپن(مارس2011 )را درنگاهی مقایسه ای با هم بررسی کنیم :

پس ازوقوع زلزله پرقدرت ژاپن (با مقیاس9 ریشتر ) تنها 15 دقیقه طول کشید تا امواج سهمگین معروف به سونامی  دریا با ارتفاع بیش از18 مترهمچون پتکی برسر شهرهای درمسیرعبورش فرود آید و یکی از غم انگیزترین تراژدی های انسانی قرن اخیررا خلق کند. اما علیرغم شدت و وسعت خسارات به بار آمده ، همه جهانیان از طریق رسانه ها و صفحات مختلف دنیای مجازی دیدندکه چگونه چشم بادامی های کوتاه قد اما همواره بلند همت درهمان ساعات اولیه حادثه که هنوزلحظاتی بیشتراز مرگ عزیزان و ویرانی خانه ها و اموالشان نگذشته بود، درکمال خونسردی وآرامش با مأموران امداد ونجات نهایت همکاری را اعمال داشته و بی هیچ آشوبی دریک صف منظم کمک های ارسالی دولت مرکزی شامل آذوقه و البسۀ خود را دریافت میکردند. حتی اخبار رسمی حاکی ازآن است که مردم داغدار با اختیار و رضایت کامل، آن قسمت ازاموال خود را که به شکل سالم و قابل استفاده در لابلای ویرانه های عظیم به جای مانده از حادثه می یافتند دراختیار مراکز ذیصلاح دولتی میگذاشتند تا در امر بازسازی مورد استفاده  قرارگیرد و بدین گونه آنها نیز درساختن دوبارۀ شهرشان مشارکتی هرچندکوچک داشته باشند. 

درمقابل زمانیکه طوفان ویرانگر موسوم به کاترینا قسمتهایی ازجنوب آمریکا و خلیج مکزیک را درنوردید و آن همه خسارات مالی وجانی برجای گذاشت، آمریکایی های همواره پُرمدعا !.. نه تنهاروحیه تعاون و همکاری نداشتند، بلکه از سرخودخواهی و زیاده طلبی که ریشه درفرهنگ و باورهایشان دارد، شروع به چپاول وغارت فروشگاههای زنجیره ای و اموال به جای مانده از یکدیگر نموده، تا آنجاکه خسارات بوجود آمده ناشی از این حملات، کمتراز خسارات خود طوفان نبود و این به روشنی اهمیت و جایگاه مهم علم مدیریت بحران را آشکار میسازد. علمی که نمیدانم کشور پهناور ومتاسفانه زلزله خیز ما تا چه میزان ازآن بهره مند است و درمقام عمل ، به چه اندازه از پتانسیل اجرایی کردن آن برخوردار است، آنگونه که بتواند همچون چشم بادامی ها از اصالت وفرهنگ غنی ما نیز تصویری زیبا در اذهان عمومی جهانیان بیافریند؟ براستی اگر خدایی ناخواسته مشیت الهی چنین مقدرکند که حوادث غیرمترقبه ای به شدت سونامی ژاپن ویاطوفان کاترینا درکشورعزیز ما رخ بدهد ، واکنش وعکس العمل ماچیست؟ آیا کنش ورفتارهای فردی ما درآن سطح از مقبولیت و شکوفایی قراردارد که بتوان به آنها نمرۀ قبولی داد واصولا اگر یکی ازشاخصه های ارزشگزاری میزان رشد و توسعۀ فردی- اجتماعی هرجامعه، همین نحوۀ مواجهه با بلایای طبیعی وبحرانهای ملی باشد، درآن صورت چه جایگاهی نصیب جامعۀ ما خواهد شد؟ درچنین شرایطی آنچه که جهانیان ازما خواهند دید به کدام گزینه نزدیک تراست ؟

1-   روحیه تعاون وفرهنگ بالای چشم بادامی ها درسونامی ژاپن ،

2-   چپاول و غارت یانکی ها درطوفان کاترینا؟ کدامیک ؟ 

به نظرحقیربا نگاهی واقع بینانه پاسخ دقیق به این پرسش کمی سخت است، اما آنچه که اهمیت دارد این است که باورمان شود ما نیزبه لطف و مدد فرهنگ و تمدن والایمان بالقوه توان مقابله با اینگونه بحرانها را که معمولا به دلیل شدت و وسعت خسارات به بارآمده فرامنطقه ای شده و جنبه ملی به خود میگیرند داریم و میتوانیم آنها را با موفقیت پشت بگذاریم. اما برای نیل به این هدف میبایست به اندازۀ کافی اطلاع رسانی و فرهنگ سازی نمود و آموزشهای عملی لازم ( ازجمله مانورهای شبیه سازی سالیانه) را به مردم ارائه داد که از قدیم الایام گفته اند: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. 

یا مَن یُمسِکَ السَماءَ أن تَقَعَ عَلَی الأرض إلا بِإذنِهِ أمسِکَ عَنّا السّوءَ ، إنّکَ عَلی کُلَّ شَیءٍ قَدِیرٌ .

ای آنکه آسمان را باز میداری تا جز به اجازه تو بر زمین فرو نریزد ! بدیها را از ما بازدار، که تو برهرچیز توانایی .

آمین یا رب العالمین. 

نظرات 10 + ارسال نظر
شکوه جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 02:04 http://shdl.ir/

خدا نکنه تو ایران چنین حادثه ای رخ دهد...
ولی اگر رخ دهد اکثریت مردم ایران ما بیشتر به فکر خودشون هستند ولی اهل چپاول و غارت دیگران نیستند...

موفق باشید

سلام بانو.
با شما هم عقیده هستم وهم دعا.
انشا الله که هیچ وقت چنین فجایعی برای ملت وکشور ما رخ ندهد.
شاد باشید.

فرزانه چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 16:09 http://neghabetarikh.blogfa

ای بابا...دیگه از دستت در رفت و کار عمومی شد خوب حداقل اسم اون پرستار چلب رو بگو بدونم کیه الهی...الهی
ممنون برای اطلاع رسانیت
در تایپ غلط غلوط زیاد هست یه ذره دقت کنی یه نوشته های من خواهی دید فراووون

من که عذر خواهی کردم بانو.
باور کنید عمدی نبود.
شما واقعا اون پرستار رو که من میگم نمی شناسید؟ شاید کلمه " وهیچ نسبتی هم با شما نداره " شما رو از اون دور کرده ؟
اشتباه تایپی را قبول دارم اما منکر بیسوادی خودم هم نمیشم.( خیال راحت)

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 14:23 http://roze-zemestani.blogfa.com

وقتی دلی برای دلی تنگ می‌شود
انگار پای عقربه‌ها لنگ می‌شود

تکراری ‌اند پنجره‌ها و ستاره‌ها
خورشید بی‌ درخشش و گل سنگ می‌شود

پیغام آشنا که ندارند بلبلان
هر ساز و هر ترانه بد آهنگ می‌شود

باران بدون عاطفه خشکی می‌آورد
رنگین کمان یخ ‌زده بی ‌رنگ می‌شود

هر کس به جز عزیز دلت یک غریبه است
وقتی دلت برای دلی تنگ می‌شود ،،

*******************

ماهان مـــحــــمدی

سلام قهرمان
شعرت خیلی زیبا بود وبه دلم نشست .
انشا الله دل مهربونت همیشه به وسعت همه دریاهای عالم فراخ و گرم باشه عمو جان.
ما دلشدگان خسرو شیرین بیانیم
ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم.

maryam چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 12:54 http://ourmazd.persianblog.ir

درود
می بینیم که اول شدم هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوررررررررررررررراااااااااااااااااااااا
خوب دیشب وقت نشد یه نظر درست حسابی بذارم اما همین که اول شدم خیلی خوبه

و اما تاسف تاسف تاسف برای این آخر و عاقبتی که ما ایرانی ها دچارش شدیم .
وقتی فکر می کنم ریشه کلمه پارسا در قدیم از این جا می اومد که تمام ملل جهان ایرانیان رو به این صفت یعنی ، پارسایی ، درست کاری و راستگویی می شناختند و امروزه ما در نظر ملل جهان مشتی تروریست حقه باز و فرصت طلب شدیم ، آه از نهادم در میاد و خداییش هم باید همه چی مون به هم بیاد انتظار این عاقبت دور از ذهن نیست چون که ما ملتی هستیم که راهمون رو گم کردیم به قهقرا رفتیم و فقر ما در تربیت و اخلاق ما رو به این سمت هدایت کرده . تنها امید من بازسازی این شرایطه به کمک خانواده هایی که این موضوع براشون مهمه و طبیعتی که همیشه رو به تعادل حرکت می کنه . این چیزی نیست که از جکومت یا از دیگران بخوایم برامون درستش کنن . باید خودمون بجنبیم وگرنه تمدن ما هم مثل مایاها فقط تو تاریخ اسمش و اثارش می مونه و ملتش از بین میره .
شاد باشید

درود مریم عزیز.
اولا اول شدنت رو بهت تبریک میگم
دوما چون همیشه کارشناسی وکامل توضیح دادی وازت ممنونم
سوما دلم برای هیراد تنگ شده از طرف من ببوسش ، آبدار وباصدا باشه ، ولی .
درپناه اورمزد شاد باشید.

فرزانه چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 12:33 http://neghabetarikh.blogfa

لطفا تایید نفرمایید
سلام و صد درود آقا همایون بگو ببینم اون پرستار کیه؟ شاید همون که مد نطرمه رو منطورته..خدایش اگه حدست درست باشه بهتون میگم..راستی با عرض شرمندگی متوجه نبودید در تایپ پستتون صاعقه رو اشتباه تایپ کردید ...

سلام و درود متقابل بانو.
بنده نوازی فرمودید با کسالت وتب و ناخوش احوالی ما را قابل دانسته اید. استراحت بفرمایید تا سلامتی کامل حاصل شود.
اون پرستار شفابخش کار بلد هم شما بهتر از من می شناسی اش. یه کمی جلب هست اما کارشو خوب بلده ، می خواید سفارشتونو بکنم ؟
از بابت تذکرتان هم بسیار ممنون ومتشکر. به جا بود واصلاح شد. اما اگر نمی فرمودید تا خود قیامت هم فکر میکردم اینجوری نوشته میشه : ساعقه
بد بختی ادعای سوادمم میشه ، ( ولان شرو)

فرزین طلوعی چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 12:05

تو ان آبی که در دریا نگنجی
تو آن ماهی که درهامون نگنجی

ممنون از لطف شما استاد
بنده نوازی می فرمایید.

فرزانه چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 09:18 http://neghabetarikh.blogfa

سلام
من با تنی بیمار و صدایی گرفته ...نفسم در نمیاد اومدم مطلبتون رو خوندم و موافقم هم با اینکه افراط و تفریط کار ماست هم با اینکه به قول بانوی شرقی ما ملت جو زده ای هستیم...ولی باز هم به بی رحمی غربی ها و به نطم و حس مسیولیت ژاپنی ها نیستیم ولی ایمان دام اگر مدیریت شویم میتوانیم نمونه باشیم چون حس همدردی قوی در ما هست

سلام بانو.
ممنون ار حضور سبزتون .
انشا الله که رفع کسالت شده و احوال گرامیتان رو به بهبودی باشد.
به نکته ای بسیار ظریف اشاره کرده اید : اینکه ما توان بالقوه خوب بودن ( حتی بهتر از چشم بادامی ها ) رو داریم فقط کمی خودباوری ومدیریت میخواهد. همین. غلیان حس همدردی ما اگر مدیریت شود کوه بیستون را هم جا بجا میکند( البته با اجازه آقا فرهاد گل )
سلامتی کامل وبهبودی شما آرزوی قلبی همه ما مجازی هاست.
شاد باشید.

فرزین طلوعی چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 08:52

درود استاد عزیز
حال و احوالتون خوبه؟ دلتنگتون شدیم.
استاد تو مطلب"لیلی خائن است او را بکشید" از نوشته هاتان غمی می بارید. امیدوارم حدسم نادرست باشد.
فکر کنم این قالب جدید سنگینه یا هم سرعت اینترنت این جا پایینه. چون دیر صفحه باز می شه.

سلام استاد گرامی
ممنون از محبت واحوالپرسی شما ارجمند. دلتون به صفای ترنم باران و گستره عشق ، شاد باد.
استاد عزیز، میگن درد لازمه نوشتنه وآدمی تا ملال نبینه موجه نمی شه . اساسا درد رو از ادبیات ما بگیری هیچی ازش باقی نمیمونه. حافظ از سر خوشی وسیری شکم آنگونه غزل نگفت تا حافظ شود.
غم من از ناملایمات روزگار نیست که مثل خیلیها دامن مرا هم گرفته ، گاهی اوقات " بودن " برایم خیلی سنگین میشه . همین.
از بابت قالب هم شرمنده. چندین بار قالب رو عوض کردم تا نوشته هایم برای مخاطبین راحت تر خونده بشه . به چشم اگه شما دستور می فرمایید در اولین فرصت قالب رو عوض میکنم. ( البته اگه دوستان بابت این تغییرات مکرر قالب شاکی نشوند). راستی قالب رو عوض کردم انشاالله که رفع اشکال شده باشه.
در یک کلام خیلی مخلصیم استاد.

بانوی شرقی چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 01:35 http://shohreshiva3.blogfa.com

درود بیکران
اگر چنین حوادثی در کشور ما بوجود بیاد که بوجود هم اومده بارها....و تجربه شو داریم...در همون لحظه شور انسان دوستی وهمنوع دوستی وجو زدگی در میان افراد جامعه مون بوجود میاد .. اما خیلی گذرا وخیلی زود همه براشون عادی میشه و شاید دیگه بعدها کمتر کسی حتی حال مصیبت زده ها را بپرسه... خیلی از سود جو ها هم جیب هاشون پر پول میشه نمونه اش زلزله بم...

درود بانو.
برای ملت ما که همواره یا افراط میکنیم یا تفریط، بهارمون همیشه با یه گل شروع میشه وزمستانمون هم با یه نسیم. حق باشماست در چنین مواقعی ما احساسی وگذرا برخورد میکنیم ، البته متاسفانه .
یعنی میشه چنین نتیجه گرفت که پاسخ من و شما گزینه دومی است ؟
شاد باشید وممنون از حضور سبزتون.

maryam سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 17:41 http://ourmazd.persianblog.ir

درود
اومدم
خوندم
مرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

درود مریم عزیز.
باز هم لطفت شامل حال ما شد.
ممنون از توجه وعنایت شما.
وشرمنده که مدتیه وقت نمیکنم بهت سر بزنم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.