پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی
پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی

انصراف چرا ؟ !...


          


به گمانم خبر ملی شدن صنعت نفت هم در ایران  به اندازه  اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها در فضای داخلی کشور و بالاخص رسانه ملی بازتاب نداشته و مردم را به تب وتاب نینداخته بود . در سطح جامعه نیز هر جا که میروی و پای صحبت هر کس که می نشینی اخبار حول و حوش فاز دوم این طرح ملی بر سر زبانهاست و موافق و مخالف هر یک در خصوص چرایی و چگونگی آن داد سخن میراند. در این میان آنچه که بیشتر از همه جلب توجه میکند، رسانه ملی است که از هر فرصتی برای تبلیغ و اطلاع رسانی به مردم استفاده میکند. البته در این زمینه  شاید لفظ سوء استفاده  مناسب تر باشد، چون هیچ برنامه ای نیست که از تلویزیون پخش شود و به نوعی از تیرس زیرنویس اخبار مربوط به این طرح ملی و خصوصا دعوت مردم به انصراف از ثبت نام ، مصون مانده باشد. ( فقط مانده تلویزیون اینگونه زیر نویس کنه : هر کس از دریافت یارانه انصراف دهد ، اول از همه وارد بهشت می شود و نگرفتن آن باعث طول عمرآدمی تا صد و پنجاه سال میگردد !... )

جناب آقای ضرغامی ،

بخدا خوردن بیش از حد عسل هم با اون همه شیرینی به دل میزند ، چه رسد به دعوت مردم به بخشیدن حقشان از دریافت نقدی یارانه ها که به قول ظریفی تنها سهم عینی آنها از سرمایه های کلان ملی است.  فراموش نکنید شما در مقام ارشدترین مقام مسئول در صدا و سیما ، این همه تبلیغ را برای دولتی انجام میدهید که با شعار اعتدال موفق به کسب حداکثری آراء ملت شد و بی تردید این همه زیاده روی شما در شأن چنین دولتی نیست .

از اینها گذشته این همه تکرار که - نیک بدانید موجب دلزدگی مردم شده - شائبه ی خوردن کفگیر دولت به ته دیگ  را در اذهان عمومی جامعه قوت بخشیده و بار روانی منفی بسیاری برای مردم ایجاد کرده است. راضی نباشید ناخواسته امید مردمی که به تدبیر دولتمردانشان دل بسته بودند ، به نا امیدی گراید و دل زده و مأیوس شوند.

در همین زمینه آنچه که حائز اهمیت است اینکه ، بسیاری از مسئولین کشور درخصوص علت درخواستشان از مردم جهت انصراف از ثبت نام، دو دلیل عمده را مطرح کردند :

1-   1- تعدادی از اقشار جامعه از تمکن مالی لازم برخوردار بوده و نیازی به اندک پول یارانه ها ندارند.

2-   2- مقرر شده بودجه حاصل از انصراف مردم در جاهای دیگری چون تولید ودرمان برای خود مردم هزینه شود.

البته انصاف حکم میکرد به دلایل ذکرشده بالا، دلیل عمده تری بنام  کمبود بودجه  نیز اضافه می شد و مسئولین صادقانه تر با مردم سخن می گفتند که مشخص نیست چرا اینگونه نشد و دولت تدبیر و امید علیرغم صداقت روزهای آغازین فعالیتش چرا این بار خیلی با ملتش روراست نبود و آنان را محرم خویش ندانست.

مع الذالک آیا دسته بندی ملت به دو گروه  دارا و ندار  را میتوان تصمیمی مدبرانه از طرف دولت مدعی تدبیر دانست ؟ آیا نمیتوان کارمند شریف و زحمت کش دولت بود اما بدلیل تورم بالا و این همه گرانی برای گذران امورات زندگی و چرخاندن چرخ معیشت خانواده خویش، به همین اندک یارانه نقدی دولت هم نیازمند بود؟ آیا ناخواسته، زدن برچسب نداری بر پیشانی قشر عظیمی از جامعه غرور آنان را نخواهد شکست و با نیازمند خواندنشان ، باعث تحقیر وتألمات روحی آنان نخواهیم شد ؟

آیا واقعاً قرار است بودجه حاصل از این انصراف تاریخی !... صرف افزایش تولید و کاهش هزینه درمان مردم گردد ؟ که اگر چنین است با کدامین راهکار و با چه ضمانت اجرایی ؟ و در نهایت آیا برای جبران این کسری بودجه ، روشهای مناسبتر دیگری وجود نداشت که اینگونه مجبور نباشیم ناخواسته غرور و اعتماد ملتی را به رایگان خدشه دار سازیم ؟  واینها همه پرسشهایی هستند که قطعا شخص اول اجرایی کشور جناب آقای دکتر روحانی میبایست پاسخگوی آن باشند،

که پرسش حق ملت است

و پاسخ وظیفه دولت .

  آیا اینطور نیست ؟


پی نوشت : 


بدنبال خداحافظی حقیراز دنیای مجازی ، شاید تنها موضوعی که می توانست مرا ترغیب به بازگشت نماید همین مطلب بود . به این میگن : بیخبر رفتن و بی دعوت بازگشتن . 

خدا ختم به خیر کنه این آمدن و رفتن ها رو ...  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.