پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی
پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی

ارابه های مرگ

بزرگان بحرطویل علم و ادب این سرزمین آورده اند که درد لازمه ی نوشتن است و آدمی تا ملال نبیند موجه نمیشود. ازاین منظر بی شک پیش درآمد هر دل نوشته ای چشیدن درد است و کشیدن رنج ، و من دیروز با چشمان بهت زده خود نظاره گر مرگ دردناک انسانی بودم که جسم خسته اش در غروبی غم انگیز در زیر چرخهای خودروی یک همشهری از خدا بیخبر خُرد شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود.

آقایان مسئول ؟ ! ...

 بخدا یگر بس است، اگر فرصتی شد لطفاً سری هم به آمار و ارقام قربانیان یکی دو سال اخیر بزنید که درست مقابل درب ورودی سه بیمارستان واقع در بلوار کهنسال طاق بستان ، در زیر چرخ ارابه های مرگ  له شدند و جان خود را از دست داده اند . آنانی که آمده بودند تا به امید درمان ، تن رنجور و جسم خسته خود را به دستان شفا بخش طبیبان و پرستاران شب زنده دار وسخت کوش شهرمان بسپارند و صد افسوس که پاره های تنشان در زیر سنگینی خروارها آهن، باسنگفرش خیابانها یکی شد و در یک لحظه شمع وجودشان به خاموشی گرایید.

متاسفانه روز گذشته یکی دیگر از همشهریان ما روبروی بیمارستان حضرت معصومه (س) زمانی که قصد عبور از عرض خیابان را داشت مورد اصابت یک دستگاه خودروی ناشناس قرار گرفت و در دم جان سپرد . دردناکتر اینکه ضارب بی آنکه هیچ رد پایی ازخود برجای بگذارد همچون اکثر موارد پیش آمده مشابه ، پس از ارتکاب به چنین عمل غیر انسانی از محل حادثه گریخت و خدا میداند که همین مسئله داغ  بازماندگان  نگون بخت متوفی را صد چندان که نمیکند.

 آنچه که بر عمق فاجعه می افزاید اینکه سال گذشته  مادر گرامی یکی از پرسنل همین بیمارستان به شکلی کاملاً مشابه و در همین مکان جان شیرین خود را از دست داد. حال چرا علیرغم مکاتبات مکرر و پیگیری های ریاست محترم بیمارستان با مراکز ذیصلاح ، از آن زمان تا کنون هیچ اقدام مثبتی در این زمینه صورت نگرفته است که امروزه میبایست اینچنین شاهد حادثه غم انگیز دیگری باشیم ، مطلبی است که مسئولین باید به آن پاسخ دهند ؟ 

بدون تردید علیرغم گذشت چند سال هنوز هم افکار عمومی جامعه ، حادثه تاسف بار مرگ دخترجوانی که دانشجوی رشته پزشکی بود و درمقابل درب ورودی بیمارستان طالقانی کرمانشاه در اثر سانحه اتومبیل دعوت حق را لبیک گفت، بیاد دارند و تلخی آن در ذائقه مردم ما باقی مانده است. حادثه ای که درنوع خود، اولینش نبوده و آنگونه که از ظواهر امر برمی آید متاسفانه آخرینش نیز نخواهد بود .  فلذا در همین زمینه  دو سوال مطرح  است :

1-   آیا عملا راهکارهای مناسبی برای کاهش و به حداقل رساندن این گونه تلفات جانی وجود دارد ؟ اگر پاسخ مثبت است - که قطعا همین گونه است - لطفا مسئولان ذیربط برای تنویر اذهان عمومی رسما اعلام بفرمایند از زمان فوت آن دختر دانشجوی رشته پزشکی تا به حال چه اقدامات اصلاحی و یا احیانا پیشگیرانه ای دراین زمینه انجام داده و در آینده چه برنامه های جامع تری برای حفاظت بیشتر از جان شهروندان خود در دست اقدام دارند که قطعاً از جمله اساسی ترین وظایف آنان عمل به همین موارد است ؟ 

2-   کدامین نهاد یا ارگان دولتی در قبال اینگونه حوادث مسئولند و میبایست پاسخگو باشند؟ آیا شهرداری ها به لحاظ ساخت و ساز، اصول ایمنی مناسب ولازم ( به عنوان مثال همچون پل عابرپیاده ) را درچنین جاهای پُر رفت وآمد و طبعا پرخطری رعایت کرده اند؟ آیا راهنمایی و رانندگی که اساسی ترین وظیفه اش نصب تابلوهای هشدار دهنده ، ایجاد ترددی مطمئن برای شهروندان و کنترل سرعت مجاز خودروهاست ، بخوبی ایفای نقش کرده است ؟ شاید هم ارشدترین مقام اجرایی استان یعنی جناب آقای استاندار که به نوعی همه این مراکز زیر مجموعه کاری او محسوب میشوند، میبایست در این زمینه پاسخگو باشند ؟  کدامیک ؟

 فقط خداکند پاسخ این عزیزان، بی احتیاطی خود قربانیان حادثه نباشد که در آنصورت از دست هیچ کس کاری ساخته نیست و کماکان درب ورودی این سه بیمارستان - که همچون مثلث برمودا به قتلگاه مردم تبدیل شده اند - قربانی خواهند گرفت !....

و اما یک پیشنهاد :   

حال که مشخص شد !... مسبب اصلی اینگونه حوادث دلخراش، بی احتیاطی خود قربانیان حادثه میباشد و از دست مسئولین بزرگوار برای حفاظت ازجان آنان کاری ساخته نیست ؟! ... لااقل عنایت فرموده با نصب دوربین های مدار بسته در جاهای شلوغ و پر تردد شهر از جمله - درب ورودی بیمارستانها - امکان شناسایی ضاربین را فراهم سازند تا بدینوسیله موجبات کاهش تألمات روحی بازماندگان متوفی و همچنین آرامش نسبی روح جان باختگان حادثه را فراهم نمایند. بی شک اجر این کار بزرگ و بسیار مسئولانه  شما نزد خداوند سبحان محفوظ خواهد بود ؟ ! ...

براستی قربانی  بعدی ارابه های  مرگ در این  شهر چه کسی است ؟

من ؟

تو ؟

و  یا .... 

نظرات 2 + ارسال نظر
لابیرنت یکشنبه 15 تیر 1393 ساعت 21:29 http://LABIRANT.BLOGFA.COM

بنده مطلع هستم که درین زمینه مکاتباتی هم با راهنمایی و رانندگی شده است. ظاهرا قوانینی برای حداقل و حداثر فاصله بین دو پل عابرپیاده وجود دار.ولی به هرحال می توان بانصب دست اندازها این خطرات را کم کرد ولی متاسفانه این سرعت گیرها درمحلی دورتر و نزدیک به حوزه علمیه نصب شده اند که رفت و امد کمتری نسبت به صد متر پایین تر خود دارد.شاید این سرعت گیرها هم نصبشان تابع قوانینی است که ما نمی دانیم ولی امیدوارم این مشکل بالاخره رفع شود چرا که این مرکز درمانی در مسیر شلوغ ترین تفریحگاه مردم این شهر قرار دارد.
تنها راه حل مکاتبات بیشتر و بیشتر با مسوولین راهنمایی و رانندگی استان است وبس.

سلام بانوی گرامی
کاملا حق باشماست . پیگیریهای مکرر و جدی قطعا منتج به نتیجه مطلوب خواهند شد حتی اگر مسئولین یه گوششان در باشد ودیگری دروازه .
اصول حق گرفتنی است و باید به جد آن را مطالبه کرد .
هیچ کجای تاریخ حق را با روبان صورتی در سینی زرین ننهاده اند و آنرا بدین شکل به صاحبش تعارف نکرده اند .
باید برای گرفتنش جنگید .
شاد باشید.

بانوی شرقی دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 16:47

درود بیکران
باز هم به یک مورد اساسی وبسیار مهم اشاره داشتید واما سوال من این است کو گوش شنوا؟
وایا براستی خود مسئولان نمی دانند؟
ایا حتی یک بار هم به گوشش شان نرسیده امار سرسام اور و بالای تصادفات و تلفات خیابانی؟
یا اینکه می دانند و خوب هم می دانند لذا برای هر اقدامی دلی سوخته و هزینه ای لازم است برای دل سوزاندن وقتی نیست زیرا همش به فکر کاغذبازیها و پارتی بازیها و موارد حاشیه ای و بالا بردن جایگاه خود هستند وبرای هزینه ها هم که کجا بهتر از جیب اقایان ....!
جناب همایون دیگر کسی به کسی نیست
جان انسانها ارزشی نداره مخصوصا که الان قراره به 150 میلیون برسه .. جان هر انسانی به اندازه گوسفندی ویا موش ازمایشگاهی بیش ارزشمند نیست
لذا نباید منتظر بود کسی کاری یا اقدامی کند روزانه دهها نفر در هر شهری مشابه چنین حوادثی که گفتید برای هموطنان ما رخ می دهد...
در ضمن این مرگها لبیک و یا دعوت حق نیست دعوت شیاطین هست و اجلهایی که نباید حاصل شود و اما می شود متاسفانه

سلام بانو
متاسفانه همینطور است که می فرمایید . آنچه که نیست گوش شنوای مسئولین است و آنچه که به جایی نمی رسد فریاد است.
موفق باشید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.