پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی
پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

پاتوق اندیشه ( نقد اجتماعی- ادبی )

فیزیوتراپیست همایون محمدی

خندوانه و پدیده ای بنام جناب خان


 
            

 

زندگی آدمی به گونه ای است که بر اثر کار و فعالیتهای روزمره ، دچارخستگی و ملال می‌شود و بدیهی است که برای رهایی از این ملالت و افسردگی غیرقابل گریز ، می بایست بخشی از اوقات خود را به شادی و تفریح اختصاص دهد تا فشارهای روحی و روانی او کاسته گردد . همانطور که جسم انسان برای انجام فعالیتهای بدنی به غذا و انواع ویتامینها نیازمند است ، تعالی روح و طیران آن به سمت کمال نیز نیازمند به تنوع ، استراحت و تفریح و شادی است . فلذا امروزه می خواهم از زبان قلم فریادگر بغضی باشم که نمی دانم به کدامین دلیل از چشمان تیزبین متولیان امور و کارشناسان فن بدور مانده و کمتر فرصت پرداختن به آن مهیا شده است . و آن نیست جز نقش شادی و خنده در جامعه که باید اعتراف کرد بسی کمرنگ تر از حد بایسته ی اوست .

 به لحاظ لغوی ، شادی حالت مثبتی است که در انسان به وجود می‌آید و در مقابل غم و اندوه قرار می گیرد . در واقع می توان گفت شادی حالتی از احوالات آدمی است که منجر به بروز رفتاری از انسان می‌شود که معمولاً با تحرک و انبساط خاطر او همراه است . در قرآن کریم 25 بار از شادی و نشاط با الفاظی همچون فرح ، فرحوا ، تفرح ، تفرحوا ، تفرحون ، یفرح ، فرحون و فرحین یاد شده و به استناد منابع و کتب معتبر موجود ، در دین رسول خاتم نیز سفارش‌هایی برای پوشیدن لباس‌های شاد و روشن ، بوی خوش ، نظافت و پاکیزگی ، مسافرت و تفریح ، حضور در طبیعت و نگریستن به سبزه و آب ، شوخی و مزاح و خلاصه ادخال سرور در قلب مردم شده است .

 در همین باب امام علی(ع) می‌فرمایند :  السرور یبسط ‌النفس و یثیر النشاط .

یعنی شادی باعث انبساط روح و ایجاد وجد و نشاط می‌شود .

اساسا ًانسانهایی که از قلبی شاد و ضمیری امیدوار بهره می برند ، تمام عناصر جهان و پدیده‌های موجود در آن را هدفمند و در قالب حیاتی با نشاط حس می‌کند و هماره در تلاشند تا جاذبه های چشم نواز عالم خلقت را از منظری مثبت  به نظاره بنشینند . نگاهی که امید و شوق به پیشرفت و تعالی را در تمام جنبه های زندگی در باورآنان زنده نگاه داشته ، باعث می گردد تا با تمام وجود از لحظه لحظه ی زندگی خود لذت برده و احساس بودن کنند .

حال سوالی که مطرح می شود این است : جامعه ی اسلامی ما تا چه حد توانسته در نهادینه کردن شادی و سرور مثبت در باور مردمانِ خویش موفق عمل کند و در اشکال گوناگون با بهره مندی از ابزارهای شناخته شده ی مورد تأیید شرع و حتی عرف ، زمینه ی مسرت و شعف آنان را فراهم نماید ؟

آیا آنقدرکه بایسته ی ملت ماست ، بستر لازم برای شادی مردمان خود مهیا ساخته ایم که بتواند آنان را به انجام بهینه تر مسئولیتها و فعالیتهای روزمره ی خود ترغیب ، و تعاملات اجتماعی فی مابین آنان را تسهیل نماید ؟ که بی شک نیل به چنین اهداف مهمی بصورت بالقوه در ماهیت " شادی " نهفته است و با برنامه ریزی مناسب و توجه به دنیای مردمان در کنار سعادت و آخرتشان ، می توان پایه های محکم جامعه ای پویا و بالنده را بنا نهاد ، آن هم با کمترین هزینه و بیشترین بهره مندی ممکن .

براستی متولی ایجاد شادی در جامعه ی ما چه کسی و یا چه نهادی است ؟ در باب موضوعی با این درجه از اهمیت ، نقش رسانه ی ملی چیست و مطبوعات و دیگر نهادهای سمعی بصری چه رسالتی بر دوش دارند ؟

در بطن سناریو و داستان سریالهای بیشماری که از شبکه های متعدد صدا و سیما پخش می گردد ، تا چه حد به مقولۀ شادی و تفریح پرداخته شده و توانسته اند توفیق به تصویر کشیدن نمادهای عینی شادی را بدست آورده اند ؟  چرا این روزها از در و دیوار اکثر سریالها و فیلمهای رسانه ی ملی غم و اندوه و ماتم می بارد و کمتر رد پایی از شادی و نشاط یافت می شود ؟ آیا دمیدن این همه غصه و اندوه در کالبد جامعه جز ایستایی و خمودگی آن ارمغانی خواهد داشت ؟

البته این همه پرسش به معنای آن نیست که در بین برنامه های تلویزیونی ، برنامه ای با محوریت شادی موجود نیست که قطعاً چنین قضاوتی بدور از انصاف است . بعنوان مثال مدتی است از شبکه ی تازه تأسیس نسیم در واپسین ساعات شب برنامه ای پخش می شود با نام " خندوانه " که در اندک زمان ممکن توانسته مورد توجه و استقبال عموم مردم واقع گردد . برنامه ای متنوع و تازه که با شکستن ساختارهای کلیشه ای و بعضاً تکراری و ملال آور پیشین ، توانسته درکانون توجه همگان قرار گیرد و بدور از هیاهوی روزمرگی های بیشمار زندگی ، اوقاتی سرشار از نشاط و فرح برای مردمان خسته از کار و تلاش شبانه روزی جامعه ی ما رقم بزند و از این بابت صمیمانه ترین تبریکات و خسته نباشیدها پیشکش به تمام دست اندرکاران تهیه ی این برنامه ی شاد و مفرح که در بازار ماتم گرفته ی اکثریت قریب به اتفاق برنامه های تلویزیونی ، همچون نگینی درخشان می درخشد .

و اما منِ کمترین این برنامه را صرف نظر از کمبودها و کاستی هایش - که پرداختن به آنها را به ید قدرت صاحبان فن و کارشناسان امور حوالت می دهم - دارای دو وجه مشخصه ی بارز می دانم :

1-    اجرای قوی و پر نشاط مجری توانمند آن که در پس زمینه ی ذهنی تمام مخاطبین ، از کارنامه ای درخشان و کاملاً موفق درحوزه ی کارهای طنز بهره مند است و همین مطلب باعث ایجاد ارتباط قوی و سریع او با بینندگان شده است . به بیان بهتر رامبد جوان برای اجرای موفق چنین نقشی ، همانی است که باید باشد و بی آنکه غلو کند و نیاز به تظاهر و سعی بیهوده داشته باشد ، به بهترین شکل ممکن شادی درون خود را که از جمله وجه مشخصه ی شخصیتی اوست با مهارتی خاص و تواضعی ستودنی به مخاطب خویش انتقال می دهد که حاصل آن خلق لحظاتی شاد و بالطبع رضایت تامه ی بینندگان است .

2-    حضور شخصیتی عروسکی و بسیار دوست داشتنی بنام " جناب خان " با آن قیافه ی بامزه و لهجه ی شیرین جنوبی ، حال و هوای خاصی به کل برنامه بخشیده و رسیدن به غایت منظور نظر دست اندرکاران برنامه را - که همانا خلق شادی و نشاط در جامعه است - سهل و آسان نموده است . شاید برای بسیاری از تماشاگران ، جذاب ترین قسمت برنامه لحظاتی است که جنابِ " جناب خان " با ریتمی آهنگین اقدام به خواندن ترانه های به اصطلاح بندری می کند و فضای کل برنامه را سرشار از انرژی و تحرک می سازد به گونه ای که مخاطب را در فضایی سرشار از شور و نشاط کم سابقه به وجد آورده و برای لحظاتی او را از چنگال روزمرگیهای ملال آور زندگی می رهاند .

اما افسوس که به دلایلی نامعلوم درست زمانی که بیننده با آهنگ موزن و ریتمیک جنابِ " جناب خان " به وجد آمده و در یک همزاد پنداری عینی به شور و شعفی شیرین رسیده است ، به یکباره آهنگ قطع می گردد و بیننده را با حسرتی آمیخته به اندکی اندوه ، معلق در فضایِ درونی خویش به حال خود رها می سازد بی آنکه فرصت و حقی برای اعتراض داشته باشد . تو گویی خط مشی و رسالت این برنامه تا مرز مشخص و محدودی اجازه دارد که شادی بیافریند و مردم را شاد کند و بیش از آن را نه در تعهد خود می داند و نه اجازه دارد .

 اگر شادی امتداد خداست که هست - و حق همه انسانها ، پس چرا این روزها در متن زندگی واقعی مردم بیش از هر زمان دیگری این اکسیر شفابخش نایاب تر شده و به ندرت می توان رد پایی از آن را یافت و دلیل این همه رخوت و ایستایی جامعه ی ما در چیست ؟

آیا واقعاً می توان برای شادی مثبت و قابل پذیرش مردم از نگاه شرع و حتی عرف انسانی ، مرزی قائل شد و آن را محدود نمود ؟ باید پذیرفت جامعه ای که در چهارچوب قوانین شرعیه و اصول شناخته شده ی انسانی مورد توافق همه حکومتها ، سیر نخندد ، نرقصد و نکوبد محکوم به فنا و ایستایی است و ره به جایی نخواهد برد .

 شاد زیستن و لذت بردن از تمام لحظات عمر زیبندۀ امت اسلامی است و رسالتی سنگین بر دوش دولتمردان ما ، که از دیر باز گفته اند :                  ز نیرو بود ، مرد را راستی                            زسستی ، کژی آید و کاستی .

باشدکه این برنامه ی مفرح و شادی بخش الگو و سرمشقی باشد برای دیگر تهیه کنندگان شبکه های مختلف تلویزیونی که با پول مردم به جای خلق اندوه و ماتم ، شادی بیافرینند که بی شک زندگی و چه بسا جهان هستی با لبخند زیباتر است . انشاءالله . 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.